
رجوی در سال 1327 به دنیا آمد بعد از تحصیل در سال 46 توسط حسین احمدی روحانی عضو گیری شد . وی قبلاٌ عضو انجمن حجتیه بود در مورد دوران کودکی وی مسائل مختلفی بیان می شود ولی چیزی که در بزرگسالی و نحوه برخوردهایش دیده میشود برای ما قابل هضم می شود که او در دوران کودکی و نوجوانی دچار مشکلاتی بوده که اینگونه تشنه قدرت طلبی شده است.
رجوی در شهریور سال 50 دستگیر شد ولی طبق اسنادی که در ساواک وجود داشت دستگیری او را ماه مرداد سال 50 نسبت می دهند رجوی در زندان تحمل شکنجه را نداشت و به گفته پرویز ثابتی رئیس وقت ساواک در کتاب خود عنوان داشت وی همه گونه همکاری داشته و حتی محل مخفی بنیان گذاران سازمان را لو داد البته این همکاری در نهایت میوه داد و به دستور شاه وی با یک درجه تخفیف به ابد محکوم شد تا اینکه در سی دی 57 توسط مردم ایران از زندان آزاد شد.
در زندان وی کارش بیشتر روی این تمرکز داشت که بتواند جریان باقی مانده را به دست بگیرد و بعد از ضربه سال 54 عملاٌ این قدرت طلبی رجوی به اوجش رسید.
بهمن بارزگانی از اعضای سازمان در این رابطه عنوان داشت اعلام اسلامی بودن شاخه رجوی تنها یک عمل تاکتیکی بوده است تا از ریزش نیروهای سازمان جلوگیری کند یا اینکه اعضای سازمان را پس از انشعابات برای خود حفظ کند .
برای تجزیه و تحلیل برخورد رجوی در درون سازمان و همکاری گسترده با ساواک، شاید به این دلیل بود که ساواک او را نگه داشته بود تا به عنوان مهره ای کاربردی مورد استفاده قرار بدهد. وقتی برخوردها و عملکرد او را بعد از آزادی از زندان کنار هم می گذاریم به تائید این تجزیه و تحلیل می رسیم که او برای همین تربیت شده است.
بعد از آزادی از زندان رجوی به جای اینکه از مردم و رهبری انقلاب تشکر کند با حیله و فریبکاری ابتدا سعی نمود خودش را همراه انقلاب و رهبری نشان دهد و حتی طلبکار شده بود که چرا عوامل شاه را اعدام نمی کنید و حتی از حمله به سفارت آمریکا حمایت کرد و از شروع جنگ عراق علیه ایران ابتدا عراق را مقصر جنگ معرفی نمود ولی در این دوران او به نیروهای خود دستور داده بود که از جبهه ها سلاح و مهمات تهیه کنند و به سازمان تحویل بدهند که یک نمونه خودم در این موقع سربازی شاهد این جریان بودم .
مورد بعدی که می توان به آن اشاره کرد در مورد تحویل دادن سلاح بود که به این کار تن نداد چرا که خودشان را برای جنگ مسلحانه آماده می کردند .
روز به روز رجوی به جای حمایت از انقلاب نو پای مردم ایران به مخالفت و ضدیت با آن پرداخت تا جایی که به روی مردم سلاح کشیده و دست به کشتار زد. او حتی خودش را صاحب اصلی انقلاب می دانست و اینکه رهبری انقلاب از وی دزدیده شده است البته برای کسی که تشنه قدرت طلبی بود این طلبکاری هم خارج از ذهن نیست.
رجوی با عملیات مسلحانه و کشتار مردم کوچه و بازار هم راه به جایی نبرد و در نهایت مجبور شد فرار کند و بشود مزدور و خائن به وطن.
او ابتدا دوشادوش نیروهای بعثی، جوانان وطن را به خاک و خون و اسارت کشید. اما منفورتر از قبل شد و راه به جایی نبرد. سپس به زور راهی آلبانی شد و از همانجا مزدوری برای دشمنان مردم ایران زمین را ادامه داد و از جاسوسی و مزدوری و همکاری در ترور دانشمندان وطنی و .. برای اربابانش کم نگذاشت تا یک موقع او را دورنیاندازند. او بر طبل تحریم ها و بر طبل جنگ کوبیده و می کوبد.
او که حالا در آلبانی فرسنگ ها با مرزهای ایران فاصله دارد جز ادامه راه مزدوری اش کاری از دستش بر نمی آید.
مسئله مهمی که رجوی را بسیار سوزانده است در مورد سرنگونی حکومت سوریه است رجوی که خودش را بالاتر از تروریست های سوریه می داند فکر می کند چرا آمریکا به آنان کمک کرده ولی فکری به حال وی و سازمانش نکرده است.
رجوی برای اینکه دردش را تسکین دهد از آمریکا طلبکار می شود که ما از آمریکا هیچ کمکی نمی خواهیم فقط سلاح های ما را پس بدهد !!!. نکته اول اگر آمریکا سلاح شما را پس بدهد در آلبانی چه کار خواهید کرد ؟ دوماٌ با توجه به سن و سال نیروهای سازمان که دیگر حال ندارند خودشان را تکان بدهد با سلاح و مهمات چکار می توانند بکنند . رجوی از این پیام قصد دارد به غرب بگوید شما به ما سلاح بدهید و جایی هم در عراق مانند تروریست های سوریه بدهید تا به قدرت برسیم و دستمان برای کشتار باز باشد.
رجوی عاجز از درک شرایط نمی داند که ایران نه سوریه است و نه عراق. خود غرب بهتر می داند که اگر با ایران درگیر شود تمام منافع وی در منطقه تحت شعاع قرار خواهد گرفت و به همین خاطر حاظر نیست روی رجوی حساب باز کند .
رجوی در محاسباتش که همیشه خود را نوک سرنگونی می بیند دچار اشتباه شده و به همین منظور هنوز روی تحلیل های غلط خود پافشاری می کند یعنی می توان گفت رجوی تروریستی است که در محاسباتش برای رسیدن به هر قیمت به قدرت دچار اشتباه شده است و حتی حامیان وی نیز هیچ ارزشی برای او قائل نیستند و صرف چند شخصیت که با پول در مراسم شان شرکت می کنند می خواهند نشان دهند که حد شما در این میزان است .
حال می توان نتیجه گرفت که بالا و پائین پریدن رجوی ها برای طلبکاری از غرب به این خاطر است که با توجه به همه گونه همکاری در زمینه ترور و کشتن مردم ایران و جاسوسی و همکاری با اسرائیل برای ترور دانشمندان هسته ای و … دیگر به درد اربابانش هم نمی خورد یعنی سازمان مجاهدین سازمان تروریستی است که حد آن این قدر است و بهتر است تا این حد باقی بماند .
هادی شبانی