
به نام خداوندی که همه چیز از آن اوست
خدمت دوست و هم محلی خوبم جناب آقای محمد تقی یوسفی عزیز سلام.
سلام آقای یوسفی یک بار دیگر رفتم خانه شما در روستای سرسبز گیلاکیجان رودسر و ساعتی با پدر گرامی شما صحبت کردم. به خدا قسم لحظه مره به در نگاه میکند و منتظر دیدارت است و چه زحمت ها که خواهرت برای آزادی تو میکشد.
محمد تقی جان من هم 24 سال در مناسبات فروبرنده این فرقه بودم و تمام ترفندها و دوز و کلک مغزشویی شان را حفظ هستم و میدانم بزرگترین عاملی که باعث ماندن شما هست ترس است.
میفهمم صبح تا غروب کار اجباری و بعد آز آن جنگ روانی و نشستهای متعدد شکنجه روحی و روانی اصلاً فرصتی برای فکر کردن برای شما باقی نمیماند.
یوسفی جان بیرون از زندان مانز آلبانی یک حس دیگری هست. در هوای آزاد و بدون محدودیت نفس کشیدن ..
چرا نمیخواهی بر این ترس غلبه بکنی و خودت را به جامعه بشری به این بزرگی پیوند بزنی و خوب است بدانی که بزرگترین گناه ترس است.
محمد تقی جان من به عنوان یک دوست قدیمی از شما در خواست میکنم که خودت را از اسارت سران فرقه بد سیرت مجاهدین نجات بدهید. حالا هر کجا که دوست داشتی برو؛ ایران یا کشور دیگر.
مهم رهایی تو از چنگال اهریمنی رجوی است همین و بس
دوستدارت – حسن شرقی