پیام محمدرضا پیرنظری به احمد اربابی در کمپ مانز مجاهدین خلق

محمدرضا پیرنظری یکی از نفراتی است که در دهه شصت با دروغ پردازی های سران سازمان مجاهدین به عراق رفته و به این گروه تروریستی پیوسته است و ده سال از عمر خود را در این فرقه به تباهی گذراند تا اینکه توانست خود را از چنگال سران شیطان صفت این فرقه نجات داده و به کشور خود و به آغوش خانواده اش باز گردد و اکنون نیز زندگی مستقلی برای خود تشکیل داده و صاحب فرزند است.

اکنون محمدرضا پیرنظری برای یکی از دوستانش بنام احمد رحیم اربابی پیام رهایی و زندگی مستقل بدور از هر گونه فشارهای روانی سران فرقه رجوی میدهد.

” سلام احمد اربابی، من پیرنظری هستم همشهری تو . موقعی که آزاد شدم و آمدم گرگان، برادرت که فوت کرد ، قبل از فوتش ما چندین جلسه با هم بودیم و همیشه سراغ تو را از من میگرفت که متاسفانه در اثر دوری تو، دق کرد و فوت کرد، حتی من خونه شما رفته بودم و مادرت رو دیده بودم که تو بستر بود و اون هم فوت کرد بخاطر دوری تو . احمد اربابی تو یکی از فرماندهان من بودی و تو عملیات مروارید با هم بودیم و تو مربی آموزش تکاوری ما بودی ، از تو میخواهم که تو هم بیایی و مثل من آزاد باشی ، میبینی که من الان چند سال هست آمدم بیرون و هیچ مشکلی ندارم و الان هم دارم با تو صحبت میکنم و میدانم که الان سازمان هم چقد بد و بیراه میگه . حداقل بتونی خودت دسترسی پیدا کنی به رسانه های آزاد تا بفهمی این هاله ای که سازمان دور تو چیده اون نیست و دنیای بیرون یک دنیای دیگه ای هست و بخاطر همین هستش که حداقل اگه نمیخوای بیایی ایران حداقل از اونجا خارج شو و خودت رو به انجمن نجات برسون و با آنها زندگی کن تا بتونی به کشورهای اروپایی خودت را برسانی و برای خودت زندگی کنی و اون موقع میفهمی که چه عمری رو از دست دادی . کار دیگه ای ندارم و فقط امیدوارم که صحبت هایم برات موثر واقع بشه .”

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا