
غفور فتاحیان عضو رهایی یافته از سازمان مجاهدین خلق در یادداشتی در صفحه شخصی خود در فیس بوک در این باره نوشت:
مدتی است که فرقه جنایتکار رجوی به همان روشهای گذشتهاش بازگشته است؛ یعنی اذیت و آزار، تعقیب و فیلمبرداری از من.هنگام رفتن به سر کار و سایر مکانها. این کارها توسط نفرات خودشان و تعدادی مزدور اجیر شده که از میان فارسیزبانان انتخاب کردهاند، انجام میشود. در روزهای مشخص، مرا تحت تعقیب قرار میدهند و بارها من را به مرگ تهدید کردهاند.
تمامی اسناد و مدارک مربوط به این تهدیدات، همراه با فرمان مسعود رجوی که تهدید به قتل جداشدگان کرده است، را به پلیس، مراکز امنیتی، وزیر کشور و دیگر مراجع ارسال شده است. به آنها اعلام کردهام که هر اتفاقی برای من بیافتد، مسئولیت کامل آن بر عهده مریم رجوی است؛ چرا که در تشکیلات فرقهگرای رجوی هیچ کاری بدون اجازه رهبری انجام نمیشود و این خط قرمز در تشکیلات رجوی است و همه اعضای آن به این مسئله به شدت پایبند هستند.
فرقه رجوی فکر میکند که با این تهدیدات و اقدامات میتواند مرا بترساند، اما میخواهم به آنها بگویم که من هیچ چیز برای از دست دادن ندارم و همه چیز را در این مسیر فدای آزادی و حقیقت کردهام. باند رجوی با این اقدامات، از جمله گرفتن عکس و فیلم از من، قصد دارند به اسیران کهنسال در زندان آلبانی نشان دهند که ما جدا شدگان این فرقه را تحت نظر دارند و در هر زمان که بخواهند میتوانند ما را به دست نیروهای فدای خود از بین ببرند و فرمان مسعود رجوی که سالهاست برای کشتن ما داده را اجرا کنند.
تهدید به مرگ، تعقیب و آزار، و همچنین تلاش برای وارد آوردن فشار روانی، از جمله روشهای غیرانسانی و ظالمانهای هستند که این گروه برای ساکت کردن افراد و جلوگیری از جداشدن آنها به کار میبرد.
این رفتارها و تهدیدات فرقه رجوی تازگی ندارد و جزو اصول و مرام مسعود و مریم رجوی است. پیش از این نیز در پادگان اشرف، مسئولین بیشرم این فرقه با فرستادن نفرات به نشستها، وسایل فردی افراد را جستجو میکردند و کسانی که حتی کمی از تشکیلات زاویه میگرفتند، تحت تعقیب و مراقبت قرار میگرفتند تا از لحاظ روانی تحت فشار قرار گیرند و از انتقاد و مخالفت دست بردارند.
رذالت رجوی به همین جا ختم نمیشود.
چندی بیش در سایت فرقۀ رجوی موضع گیری شخص مسعود رجوی با عنوان “سخنگوی سازمان مجاهدین” در قبال انتشار عکسهای خانوادگی یکی از مخالفان خودش را منتشر کرد.
سخنگوی فراری این فرقه که همان شخص رجوی است در یک فرار به جلو مدعی شده که در طی این سالیان در مرام مجاهدین هیچ گاه نبوده که اسناد و مدارک شخصی کسی را منتشر کند. ولی بعد از چند ساعت به خاطر فضاحت و آبروریزی که این حرف برایش نزد حتی هواداران و اعضای خودش به بار می آورد آن را از روی سایت حذف کردند زیرا همه ما بارها و بویژه در بیست سال اخیر شاهد انتشار انواع مسائل و دست نوشته های شخصی مربوط به زندگی خصوصی افراد و حتی اعضای خود این فرقه و نشان دادن عکسهای کاملا شخصی و خصوصی آنها را به علت مخالفتشان با خطوط و عملکردها و سیاستهای رجوی بوده ایم.
من که نزدیک به سی سال با این فرقه به طور حرفه ای کار کردم می خواهم به رجوی معلون یاد آوری کنم پس چی کسی بود که در قرارگاه بدنام اشرف در نشستی که همۀ افراد پادگان اشرف در آن نشست بودند تو در مورد استاد حسین نژاد (غلام) که مترجم ارشد و استاد زبان عربی خودت بود و او را همیشه در نشستهای عمومی استاد خطاب می کردی و این بر کسی در تشکیلات شما پوشیده نیست در حالی که دختر ایشان هنوز در تشکیلات بود، بعد از آنکه از سازمان بیرون رفت و جدا شد در جلوی چشم دوهزار نفر چه چیزهایی آن هم دروغ و تهمتهای به او زدی یعنی کسی که تمام زندگیش را در طبق اخلاص گذاشته و در راه خط مشی بسیار غلط تو فدا کرد در حالی که همسرش و دو برادرش در جنگهایی که تو به راه انداختی در صفوف سازمانت کشته شده اند و کاندیدای سازمان خودت در سال 58 برای اولین دوره مجلس شورای ملی بعد از انقلاب بود که اسمش در لیست کاندیداهای سازمان مجاهدین در آن موقع در نشریۀ مجاهد منتشر شد.
وقتی که اقای حسین نژاد که با تحلیلهای تو و خط مشی و رفتارها و عملکرد تو مخالف بود و از تشکیلات جدا شد آنوقت تو در آن نشست چه اراجیفی پشت سر ایشان گفتی در صورتی که در آن نشست بیش از نود درصد افراد ناراحت و عصبانی شدند و به مسئولان خودشان اعتراض کردند.
آیا تو فراموش کردی هنگامی که در نشستهایت در اشرف عراق در مورد مسائل دینی و آیات قرآن و نحوۀ خواندن آنها و جملات عربی همانند خر در گل گیر می کردی صدا می زدی: «استاد غلام» آیا این درست است؟ یعنی تنها کسی را که در این زمینه قبول داشتی و از او می پرسیدی استاد غلام بود.
مورد دوم در رابطه با خانم بتول سلطانی بود که تو در همان محل نشست عمومی عکسهای خصوصی او را با انداختن آنها روی پرده پلاسما به همه نشان می دادی در صورتی که در آن عکسها خانم سلطانی در اتاق خودش بود و یا عکس او را در یک مهمانی و یک مورد در کنار مردی که حتی ممکن بود از محارمش باشد نشان دادی.
تو با ناجوانمردانه ترین و کثیف ترین شیوه عکسهای خصوصی این خانم را که در تشکیلات شما عضو شورای رهبری بود و سالهای جوانی خود را در تشکیلات شما گذرانده بود فقط به این علت بیرون رفته و دست به افشاگری علیه تو و مشخصا افشای تجاوزات تو به زنان عضو شورای رهبری سازمان زده بود تو به جای جواب دادن و پاسخگو بودن بدون هیچ اشاره ای به افشاگریهای ایشان فقط به نشان دادن عکسهای خصوصی او همراه با به کار بردن کثیف ترین الفاظ و ناسزا و تهمت و تمسخر می پرداختی.
اگر بخواهم بگویم از این نمونه ها زیاد است که در آنها دست نوشته های بسیاری از افراد تشکیلات را که به شما تا بن استخوان اعتماد می کردند و مسائل خصوصی خود را برای شما می نوشتند تو آنها را منتشر کردی. آیا اینها را فراموش کردی؟
ننگ و نفرین بر تو و فرقه ات و راه و اندیشۀ کثیفت باد