چند کلامی با خواهر اسیرم زهرا حسینی

زهرا جان سلام انشالله که صحیح و سلامت باشید.

در نظر داشتم در آغاز سال جدید و سفره هفت سین ۱۴۰۴ در کنار بابا و مامان برایت فیلم پر کنم تا خودت ببینی بابا و مامان چقدر پیر و ناتوان شدند و آرزوی شنیدن صدای تو را دارند که البته این کار را خواهم کرد ولی از اینکه زودتر دست به قلم بردم بخاطر این است که به صورت اتفاقی یک فیلم از شما که در تابستان گذشته ضبط کرده بودید در فضای مجازی دیدم که از کم و کیف صحبت هایت بگذریم با دیدن چهره نازنینت خیلی خوشحال شدم و به تمام اعضای خانواده نشان دادم و همه از شادی اشک شوق ریختند.

زهرا جان در آنجا گفتی مجاهدین یعنی شکنجه و من انتخابش کردم !؟

یعنی شما انتخاب کردید که شکنجه بشوید!؟

یعنی شما انتخاب کردید که از خانواده خود بی‌خبر بمانید!؟

یعنی شما انتخاب کردید که طلاق اجباری را بپذیرید تا خانواده ات پاشیده شود!؟

یعنی شما انتخاب کردید که فرزندت در آلمان باشد و تو در اسارت مجاهدین در زندان مانز آلبانی که از هم بی‌خبر باشید!؟

یعنی شما انتخاب کردید که حق انتخاب نداشته باشید که هر آنچه دوست دارید انجامش بدهید!؟

زهرا جان آخر این چه انتخابی است که عمر و جوانی ات را تباه کرد و ما را هم دردمند و چشم انتظار نگهداشت!؟

از تو میخواهم در خلوت خودت و نه تحت القائات دروغین رجویها، کمی تامل کنی که کجای کار ایستاده ای؟

زهرا جان دنیا ارزش این همه فشار و محرومیت از زندگی را ندارد. زودی با یک تصمیم قاطع از رجویها جدا شو و به زندگی واقعی برگرد‌ که هم ما و هم فرزند و نوه هایت در آلمان در انتظارت هستیم.

زهرا جان خیلی دوستت داریم و چشم انتظار تماست هستیم.

خواهرت مرضیه

شماره تماس من : ۰۹۱۱۶۱۹۷۰۲۴

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا