رهبران مجاهدین، بی توجهی به خواسته ی منطقی خانواده ها

چرا شماها باید فدای آرزوهای بر باد رفته مسعود رجوی شوید. تا به فسیل در اشرف تبدیل نشده ای خوب فکر کن ما هم برای رهایی تو ازدست فرقه رجوی تمام تلاش خود بکار خواهیم گرفت و به تمام مراجع بین المللی مراجعه خواهیم کرد تا به امید خدا تو را از چنگال فرقه رجوی رها کنیم.

mailآیا می توان در دنیای مدرن و عصر تحولات دموکراتیک انسانها را با زور و شستشوی مغزی در محیطی چون قرارگاه اشرف برای همیشه به دام انداخت؟

آیا به مصلحت نیست تا برای آدابته شدن و سازگار کردن خود و تشکیلاتی که برای آرمان های انسانی به وسیله ی بنیانگذارانش تاسیس شده بود، از تعامل منطقی با دنیای مدرن باز نمانیم و با تاکید به بکارگیری روش های سکتاریستی و ترفند های غیر اخلاقی و فاشیستی در مردابی متعفن چون قرارگاه اشرف فرو نرویم؟ و این چنین ایزوله نشویم؟

تا کی بایستی به تنیدن حصارهای عنکبوتی و مشمئز کننده به دور انسانها ادامه داد؟

خانم فاطمه امیری برای چندمین بار نامه ای خطاب به برادرش که در قرارگاه اشرف همچنان تحت سیطره ی مجاهدین قرار دارد، می نویسد و از عملکرد مسئولین قرارگاه اشرف بشدت انتقاد می کند و از اینکه آنان با فریبکاری و اغواگری، افراد مستقر در قرارگاه اشرف را دچار مرگ تدریجی کرده اند، ابراز انزجار می کند.

محتوای نامه خانم امیری بسیار هشدار دهنده و تکاندهنده نیز هست. چرا رهبران مجاهدین خلق با مطالعه ی نامه ی خواهری چشم به راه که طی یک سال اخیر برای چندمین بار نوشته شده است و در نامه های خویش به خواسته ی خود و خانواده اش برای تماس تلفنی با برادرش تاکید می کند، به خود نمی آیند تا در نهایت به خواسته ی مشروع خواهر آقای علیرضا امیری که سالهاست در قرارگاه اشرف بدون هر گونه امکان تماس با دنیای خارج بسر می برد، تن دردهند؟

آیا پافشاری بر روش های فاشیستی در تضییع حقوق اولیه انسانها و خانواده های عضو انجمن نجات منافاتی با شعارها و ادعاهای حقوق بشری رهبران مجاهدین ندارد؟

سکوت، حاشیه پردازی و یا عدم پاسخگویی به خواسته ی مشروع خانم فاطمه امیری که سالهاست از شنیدن صدای برادرش علیرضا به علت اعمال محدودیت های تشکیلاتی از سوی مسئولین قرارگاه اشرف، محروم مانده است، نه تنها راه گریزی برای رهبران مجاهدین نیست که ماهیت فاشیستی آنها را برای همگان و خانواده های افراد مستقر در قرارگاه اشرف بیش از پیش آشکار و نمایان خواهد ساخت.

آرش رضایی

مسئول انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی

“>2/2/1387

نامه خانم فاطمه امیری به برادرش علیرضا امیری

سلام

برادر عزیزم علیرضا، امیدوارم که حالت خوب و در زیر سایه خداوند متعال سلامت بوده باشی

علیرضا جان روزها و ماه ها و سالهاست که از هم دوریم ولی با وجود زمان و فرسنگ های طولانی باز به یاد تو عزیز هستیم. با یاد تو زندگی می کنیم در این جا تمام خانواده نگران حال و وضعیت تو هستند وتنها خواسته ما که خواسته ی به جایی هم هست اینکه تو با ما تماس تلفنی داشته باشی. فکر نکنم که این خواسته ی زیادی باشد. چرا که تو در طی این سالها حتی یک تماس تلفنی و یا یک نامه برای ما نداشته ای. در تلویزیون آزادی در برنامه پرونده تمام افراد از این مطلب صحبت می کردند که ما با خانواده های خود تماس داریم. اگر گفته های آنها درست باشد پس چرا تو با خانواده ی خود تماس نمی گیری چرا ما را در بی خبری گذاشته ای. پس تمام صحبتهای آنها دروغ است وآنها جملات دیکته شده ی سازمان را می گویند.

چرا که تمام پایه و اساس سازمان بر پایه دروغ و حیله و غیره بنا شده است تمام افراد سازمان به این مطلب آگاه هستند ولی نمی دانم از چه چیز و چه کس واهمه دارند که هنوز در قرارگاه اشرف مانده اند.

چرا نمی خواهی این مطلب را درک کنی که در سازمان ماندن مانند مرگ تدریجی است. به کسانی که از اوایل انقلاب با سازمان همکاری کرده اند وعمر و جوانی و خانواده ی خود را برای سازمان فدا کرده اند را از درون بنگر، ببین سازمان در طی این سالها با آنها چه کرده است و آنها به چه چیزی، تبدیل شده اند. اگر نمی خواهی سرنوشتی همچو آنها داشته باشی پس تا فرصت است برای رهایی خودت کاری کن که فردا خیلی دیر است.

چرا شماها باید فدای آرزوهای بر باد رفته مسعود رجوی شوید. تا به فسیل در اشرف تبدیل نشده ای خوب فکر کن ما هم برای رهایی تو ازدست فرقه رجوی تمام تلاش خود بکار خواهیم گرفت و به تمام مراجع بین المللی مراجعه خواهیم کرد تا به امید خدا تو را از چنگال فرقه رجوی رها کنیم.

فاطمه امیری

“>2369653-0441

“>55306355-021

“>09354406732

“>09144454438

“>رونوشت:

1-دیده بان حقوق بشر – دفتر واشنگتن – نیویورک – لندن – پاریس“>

2-عفو بین الملل – دفترواشنگتن – نیویورک – لندن – پاریس“>

“>3-کمیته جستجوی بین المللی صلیب سرخ

4-دفتر انجمن نجات آذربایجان غربی

blank

برچسب ها

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟ پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی

می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم 12 آذر 1404
بازجویی نرم مادرانه

خاطرات امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق – قسمت شصت و دوم

گفت‌وگوی نه‌چندان بی‌خطر با پروین چند روز بعد از نشست معروف “پاسدار فتحی”، من را صدا زدند. به جای اتاق جلسات، این‌بار رفتم به ساختمان غذاخوری، جایی که برای ملاقات‌های خاص سفره پهن می‌کردند. غذا آماده بود. بشقاب برنج با زرشک و تکه‌ای مرغ که نشانه‌ای روشن بود: اینجا قرار است کسی را “باز” کنند، […]

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی 10 آذر 1404
ماجرای فرار عابدین جانباز را به خاطر داری؟

پیام غلامعلی میرزایی به دوستش نجف کمالی

با سلامی گرم و آرزوی سلامتی برای شما که خاطرات ایام گذشته موجب می شود شما همیشه در ذهن و یاد من آمده و مسرور از دوستی با شما باشم . نجف جان نمیدانم یادت می آید شبی که عابدین جانباز فرار کرد و فرار وی بنام پرش شیر معروف شد و همان شب برای […]

سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی 09 آذر 1404
می دانم نامه ات دیکته شده از سمت سران مجاهدین بوده

سخنی با حیدر پیرزادی ساکن در کمپ آلبانی

با سلام به دوست سابقم حیدر پیرزادی خوبی امیدوارم سالم و تندرست باشی . نمی دانم خبر درگذشت برادرت اسدالله بهت رسیده یا نه، البته که بنای تشکیلات بر این بوده و هست که اعضایش از دنیای بیرون خبری نداشته باشند اما اگر به طریقی خبر درگذشت برادرت را شنیدی من از صمیم قلب بهت […]

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.