پرسش های کودک سرباز سابق درباره مرگ‌های پی در پی در مجاهدین خلق

در پی مرگ یکی دیگر از اعضای مجاهدین خلق در روزهای اخیر، امیر یغمایی چند پرسش کلیدی را مطرح میکند. امیر یغمایی کودک سرباز پیشین مجاهدین خلق در واکنش به مرگ محمدرضا خالقی در قرارگاه موسوم به اشرف 3 در آلبانی، پرسش های بحث برانگیزی را مطرح می‌کند. یغمایی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس از لزوم توجه و رسیدگی به شرایط اعضای مجاهدین خلق در پایگاه‌های این تشکیلات تبهکار می‌نویسد:

دوباره یکی از افراد در اشرف سه، در آلبانی، به‌دلیل بیماری جان باخت. مرگ بخشی طبیعی از زندگیه، اما چیزی که جلب توجه می‌کنه اینه که توی اشرف سه که کمتر از دو هزار نفر زندگی می‌کنن، تعداد فوتی‌ها به‌طرز عجیبی زیاده. اگه نگاهی به قبرستون اونجا بندازیم، انگار وسط قبرستونی هستیم که مخصوص یک منطقه‌ی بزرگ شهریه، نه یک مجموعه‌ی کوچیک و محدود.

و اینجاست که سؤال پیش میاد: چرا؟ چرا این آدم‌ها به‌سادگی، با برچسب‌هایی مثل “بیماری” یا “عارضه قلبی” می‌میرن و هیچ بررسی جدی‌ای درباره علت مرگ‌ها صورت نمی‌گیره؟ هیچ نهاد مستقلی نیست که تحقیق کنه، ببینه این مرگ‌ها واقعا از چی نشأت می‌گیرن.

واقعیت اینه که این افراد سال‌هاست که از ابتدایی‌ترین نیازهای احساسی و جسمی‌شون محروم بودن. رجوی انگار باور داره انسان می‌تونه مثل یک ماشین، بدون احساس، بدون نیاز، ادامه بده. اما ما انسانیم، با بدنی پیچیده و واکنش‌هایی عمیق و شیمیایی. وقتی به این نیازها پاسخ داده نشه، بدن خیلی زود از کار میفته و خاموش میشه.

و سؤال اصلی اینجاست: این آدم‌ها برای چی به این نقطه رسیدن؟ هدفشون چی بود؟ چرا باید یارانشون یکی‌یکی این‌طور از بین برن؟ و مهم‌تر از همه: سازمان از این مرگ‌ها چه بهره‌ای می‌بره؟ آیا این مرگ‌ها اصلا هیچ دستاوردی داشتن؟

مرگ‌های مشکوک در اشرف ۳: پرسش‌هایی بی‌پاسخ از سازمان مجاهدین خلق

طی سال‌های گذشته، اخبار متعددی درباره مرگ‌های پی‌درپی و مشکوک در مقر سازمان مجاهدین خلق در آلبانی (اشرف ۳) منتشر شده که نگرانی‌های جدی‌ای را درباره وضعیت سلامت، حقوق انسانی، و شفافیت درون‌سازمانی این تشکل برانگیخته است.
نبود تصاویر به‌روز از افراد فوت‌شده، صدور اطلاعیه‌هایی با عبارات کلی و غیرمستند، و فقدان هرگونه گزارش رسمی از کالبدشکافی یا بررسی‌های مستقل، این پرسش اساسی را در ذهن ناظران و افکار عمومی ایجاد کرده: چه چیزی در اشرف ۳ پنهان می‌شود؟

در ادامه، فهرستی از اسامی و موارد مستندشده ارائه می‌شود که خود گویای وسعت و عمق این بحران انسانی است:

۱. محمدرضا خالقی امیر – ایست قلبی (بدون تاریخ دقیق و سند پزشکی)
۲. عبدالمالک علوی – عارضه قلبی (بدون تصویر یا گزارش مستند)
۳. مهدی جاودان – عارضه ریوی و ایست قلبی (دی ۱۴۰۳)
شخصاً او را می‌شناختم؛ در کودکی هم‌خانه ما بود و سال‌ها بعد در قرارگاه ۷ (حبیب) دوباره دیدارش کردم. خبر مرگ او برای من شخصی و بسیار تلخ است.
۴. عبدالرحیم احراری – ایست قلبی و مشکل تنفسی (اردیبهشت ۱۴۰۲)
۵. مژگان کوکبی – سرطان مغز (۱۴۰۰)، بدون تصویر جدید یا مشخص بودن محل دفن
۶. مریم هژبریان – بدون ذکر علت مرگ، صرفاً به‌عنوان «یار مقاومت» یاد شده
۷. عبدالوهاب فرجی‌نژاد جهرمی (افشین) – جان‌باخته در حمله پلیس آلبانی به اشرف ۳ (خرداد ۱۴۰۲)، علت مرگ مورد اختلاف است
۸. محسن نگهبان – عارضه ریوی و تنفسی (آذر ۱۴۰۱)
۹. محمود بریسمی – مارکسیست سابق و اسیر جنگ ایران و عراق
او را نیز از نزدیک می‌شناختم. انتقال او از اردوگاه‌های اسارت به پادگان اشرف یکی از نمونه‌های پیوستن افراد آسیب‌پذیر به ساختاری بسته و بدون نظارت بود.

این مرگ‌های مشکوک، آن هم بدون هیچ‌گونه بررسی مستقل یا اسناد رسمی، ضرورت دخالت نهادهای بین‌المللی و حقوق بشری را بیش از پیش نمایان می‌سازد. درخواست مشخص ما این است:

•انجام کالبدشکافی مستقل بر اجساد افراد فوت‌شده
•خروج پیکرها از اردوگاه تحت نظارت نهادهای بی‌طرف
•ورود ناظران مستقل به اشرف ۳
•نصب دوربین‌های نظارتی در قرارگاه برای تضمین حداقلی حقوق انسانی

سازمان مجاهدین خلق مسئول جان اعضای خود است. صداقت، شفافیت و پاسخگویی، وظایفی است که هیچ نهاد سیاسی یا ایدئولوژیک نمی‌تواند از آن شانه خالی کند.

امیر وفا یغمایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا