درد دل برادرانه با برادرم حمید رضا نوری در کمپ مجاهدین خلق

حمید رضا سلام . حالت چطور است. سال خوبی داشته باشی. چندین سال است شما را ندیدم و شما هم تماسی با من و خانواده ات نداشته ای. زمانی که در عراق بودی چندین بار به عراق سفر کردم و در کنار پادگان اشرف در عراق شما را صدا می زدم. می خواستم شما را […]

حمید رضا سلام . حالت چطور است. سال خوبی داشته باشی. چندین سال است شما را ندیدم و شما هم تماسی با من و خانواده ات نداشته ای.

زمانی که در عراق بودی چندین بار به عراق سفر کردم و در کنار پادگان اشرف در عراق شما را صدا می زدم. می خواستم شما را از نزدیک ببینم اما متاسفانه موفق به دیدار شما نشدم .

خبر دارم در کمپی در کشور آلبانی زندگی می کنی در کمپ چکار می کنی ؟ چرا خودت را از کمپ آزاد نمی کنی. در کمپ دنیای آزادی نداری . آزادی بیرون از کمپ است.

واقعیت ها بیرون از کمپ برای شما روشن می شود وقتی در دنیای آزاد قدم بگذاری می فهمی برای هیچ عمرت را تلف کردی و زندگی خودت را متلاشی کردی. من برادرت هستم دلم به حالت می سوزد. دلم می خواهد هر چه زودتر به آغوش خانواده ات برگردی.

به امید آن روز
برادرت مصطفی