
دور دوم مذاکرات هسته ای میان ایران و آمریکا نیز برگزار شد و دو طرف پیشرفت مذاکرات را خوب و مثبت ارزیابی کردند اما رسانههای مجاهین خلق کماکان اخبار سخنرانیهای ویدئویی مریم رجوی را در این گوشه و آن گوشه، منتشر میکنند. او از غربیها میخواهد به “سیاست مماشات” در قبال ایران پایان دهند چرا که گفتمان، صلح و مذاکره همواره برای مجاهدین خلق فاجعه بار بوده است.
تجربه تاریخی نشان میدهد که بقا و رشد تشکیلات مجاهدین خلق در تداوم مخاصمات میان ایران و هر دولت و کشور دیگری محقق میشود. در زمان جنگ هشت ساله میان ایران و عراق، مسعود رجوی با دیکتاتور سابق عراق و رییس دولت متجاوز یعنی صدام حسین دست دوستی داد و در تمام دوران جنگ بازوی عملیاتی، اطلاعاتی و جاسوسی صدام حسین بود. با پایان منازعات میان ایران و عراق، تشکیلات مجاهدین خلق به ناگهان جایگاه خود را از دست داد و با به راه انداختن عملیات فروغ جاویدان در مسیر انتحار قرار گرفت.
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد و حدود یکسال بعد در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد. اما مجاهدین خلق به فاصله شش روز پس از قبول قطعنامه برای حمله به ایران با حمایت صدام حسین دست به کار شدند.
در آن زمان صدام حسین طی یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد: “خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید.” به این ترتیب شش روز پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، نیروهای عراقی توافقات این قطعنامه را زیر پا گذاشته، دوباره به مرزهای ایران هجوم آوردند.
عملیات فروغ جاویدان در ساعت ۱۵:۳۰ روز ۳ مرداد ماه سال ۶۷ آغاز شد. با حمایت کامل ارتش عراق در روز حمله و آغاز عملیات نیروهای نظامی وابسته به سازمان مجاهدین خلق با نام کذایی ارتش آزادیبخش، فاصلهٔ مرز قصر شیرین تا منطقهٔ تنگه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری غرب کرمانشاه را با سرعت زیاد طی کردند. شعار آنها «امروز مهران، فردا تهران» بود. آنها در نظر داشتند ۳۳ ساعته خود را به تهران برسانند اما در عرض چند روز بیش از ۴۳۸ دستگاه نفربر و تانک و خودرو و بیش از ۱۲۰۰ قبضه تجهیزات نظامی از جبهه مجاهدین خلق از بین رفت و ۵۳۱ دستگاه تانک، نفربر و خودرو و مقادیر زیادی تجهیزات و سلاحهای انفرادی به غنیمت نیروهای جمهوری اسلامی درآمد. تعداد دقیق کشتهشدگان مجاهدین خلق مشخص نیست. در برخی منابع ادعا شده که بیش از ۲۵۰۶ نفر از اعضای مجاهدین خلق کشته و ۵۳۱ تن به اسارت درآمدهاند و در میان کشتهشدگان و اسرا تعداد زیادی از کادرهای ارشد سازمان و فرماندههان وجود داشتهاند.
چه عاملی باعث شد که رهبری مجاهدین خلق در مرداد 67 دست به چنین خودکشی دست جمعی بزند و هزاران نیروی زن، مرد، پیر، جوان و حتی نوجوان خود را که کمترین آشنایی به امور نظامی داشتند از سراسر جهان جمع کند و به کشتن بدهد؟
در پاسخ باید گفت که مهمترین عاملی که موجب چنین تصمیم گیری فاجعه باری شد، مبهم بودن آینده تشکیلات در صورت پایان قطعی جنگ ایران و عراق بود.
سازمان مجاهدین خلق در جریان هشت سال به لحاظ اطلاعاتی و جاسوسی خدمات بسیاری به ارتش عراق ارائه داد و بدین ترتیب در استراتژی نظامی صدام حسین از جایگاه ویژهای برخوردار بود. در صورت انعقاد قرارداد صلح دائم، این سازمان دیگر چنین کارکردی نداشت و در نتیجه موجودیت و بقای آن مورد تهدید جدی قرار میگرفت. در چنین وضعیتی سازمان برای بقای خود فاجعهبارترین و عجولانه ترین گزینه را برگزید.
امروز پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از زمان صلح ایران و عراق، سازمان مجاهدین خلق در موضعی بسیار ضعیفتر از گذشته قرار دارد. اگر این تشکیلات همواره ساختاری نظامی-امنیتی داشته است اما عملا از سال 2003 خلع سلاح است و ابزار نظامی در دسترس ندارد.
این سازمان در زمان دستگیری مریم رجوی در ژوئن 2003 نیز یک بار دیگر نشان داد، که در زمان بحران و به خطر افتادن رهبران و موجودیت تشکیلات دست به رفتارهای هیستریک، خشونت بار و انتحاری میزند. خودسوزی دهها تن از اعضا و هوادارن تشکیلاتی که منجر به مرگ دو زن جوان در آن زمان شد، مصداق دیگری از رفتارهای تنشی و خشونت بار تشکیلاتی در مواقعی است که احساس خطر و تهدید کند.
از لحاظ شمار نیروها، تشکیلات رجوی پس از سقوط صدام حسین همواره در حال ریزش نیرو بوده است. این نیروها که از بیش از پنج هزار نفر در زمان عملیات فروغ جاویدان به کمتر از دو هزار نفر رسیده است، امروز فرسنگها دورتر از مرز ایران در روستایی دورافتاده در کشور کوچک آلبانی مستقر هستند. و از همه مهمتر مسعود رجوی به عنوان رهبر عقیدتی تشکیلات ناپدید شده است و به نظر میرسد که اساسا وجود خارجی ندارد.
پیشرفت و به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا، برداشته شدن تحریمها علیه ایران و عادی سازی روابط میان ایران و آمریکا، عملا همه سخنرانیهای پرطمطراق مریم رجوی، طرح کذایی ده مادهای او و هزینههای سنگینی که عوامل مجاهدین برای دریافت حمایت از سیاستمداران و رسانههای غربی میپردازند را به محاق میبرد.
در پی از دست رفتن آخرین دستاویزهای رجویها در غرب، آنچه باقی میماند توان تشکیلاتی مبتنی بر مغزشویی اعضای درون تشکیلات است که برای عقده گشایی در فضای مجازی و روشن کردن آتش خشونت در شهرها تحت عنوان کذایی کانونهای شورشی، دستگیری و کشته شدن افراد، به کار میرود. همواره در سوابق مجاهدین خلق، سیم آخر، ارتکاب به خشونت شدید بوده است، حتی اگر به قیمت از دست رفتن نیروهای خودی باشد.
مزدا پارسی