
سی فروردین هر سال مصادف است با ترور 9 تن از رهبران یا کادرهای نهضت چریکی ایران در دهه پنجاه توسط ساواک شاهنشاهی که به شکل وحشیانه ای توسط اکیپ پرویز ثابتی به عنوان بالاترین و معروف ترین مقام امنیتی انجام شد و رسانه های رژیم ستم شاهی با آب و تاب زیاد اعلام کردند که این 9 تن در حین فرار از زندان مورد هدف گلوله قرار گرفته و کشته شدند!
من طی همان روزها ( 30 فروردین 1354) که به عنوان یک زندانی سیاسی از بند رسته ایام بیکاری، دوری اجباری از تحصیل و حبس تحمیل شده خانگی را تجربه میکردم ابدا به صحت این خبر اعتماد ننموده و مانند بسیاری از جوانان روشنفکر ، کاملا مطمئن بودم که این 9 نفر به صورت عامدانه کشته شده اند و چند سال بیشتر طول نکشید که با آزادی زندانی ها و شروع انقلاب بزرگ بهمن 1357، متوجه شدم که حدس و گمان های ماها کاملا درست بوده و این زندانیان تعیین تکلیف شده به علت داشتن وزنه تئوریک بالا از طرف ساواک حذف شده اند و گویا قرار بوده در ایام بعد زندانیان غربال شده و به ترتیب اهمیتی که داشتند، سر به نیست شوند که ظهور انقلاب بهمن 1357مانع تحقق این جنایت های بیشتر شد.
چند صباحی بعد از پیروزی انقلاب، فرد جلادی با نام مستعار تهرانی به عنوان یکی از بازجویان وحشی و جلاد ساواک که گویا رئیس زندان اوین هم بوده در جریان محاکمه اش در دادگاه با صراحت گفت چگونه این 9نفر در مکانی در تپه های اوین جمع شده و توسط بیرحم ترین نیروهای ساواک از جمله خود او به رگبار مسلسل بسته شده و با نام زندانیان فرار کننده در گوشه ای از آرامستان بهشت زهرا و به صورت بی هویتی دفن شده اند!
دو نفر از قربانیان این ترور وحشتناک ساواک به نام های ذوالانوار و کاظم جوان خوشدل جزو این قربانیان بودند که جزو رهبریت مجاهدین محسوب نمیشدند و در مقابل 7 نفر بقیه که فدائی بودند، همگی عضو رهبریت و تئوریسین های سازمان خودشان بودند.
در اینجا این سئوال پیش میآید که با وجود مسعود رجوی و موسی خیابانی که از رهبران مجاهدین بودند، چرا ذوالانور و خوشدل که در رده های بسیار پایینتر از مسعود و موسی بودند و حی و حاضر در جلوی چشمان مسئولین و جلادان ساواک قرار داشتند، کشته شدند؟
آیا جز این است که اقلا مسعود خرده شیشه هایی داشت که ساواک راضی به مرگ او نشد تا از وجود نحس او در میان زندانیان استفاده کند؟
چرا بازماندگان مجاهدین استحاله یافته که همه ساله در محکومیت این جنایت هولناک بیانیه میدهند به این کار ساواک که زیر دستان کشته شده و بالا دست ها سالم ماندند، مشکوک نمیشوند؟
چرا به طور طبیعی فکر نمیکنند که زنده نگه داشتن مسعود رجوی هم در جریان اعدام سران اولیه سازمان در سال 1351 و هم در این ترور وحشیانه این 9 نفر دلایل و منافع خاصی برای ساواک داشته است؟
آیا اینطور نیست که رجوی و امثال او برای روز مبادا در آب نمک نگه داشته شدند تا در موقع خود زهرشان را بر جنبش های مردم بریزند و این جنبش ها را دچار انحراف و ورشکستگی بکنند؟!
رضا اکبری نسب