
در سالهای اخیر، شاهد حمایت برخی چهرههای سیاسی غربی و مجموعه های دفاع از حقوق بشر از مریم قجر و فرقه رجوی بودهایم؛ گروهی که سابقهای تاریک در همکاری با دشمنان ملت ایران، اقدامات تروریستی و نقض گسترده حقوق بشر دارد. این حمایتها، پرسشهای جدی درخصوص صداقت مدعیان حقوق بشر و معیارهای دوگانه حاکم بر سیاستهای بینالمللی ایجاد کرده است.
تاریخچهای از خیانت و خشونت
سازمان مجاهدین خلق در طول دهههای گذشته، بهویژه در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق، با ایستادن در کنار رژیم بعث صدام و شرکت مستقیم در عملیات نظامی علیه مردم ایران، چهرهای خیانتکارانه از خود به نمایش گذاشت. این گروه همچنین مسئولیت دهها عملیات تروریستی، بمبگذاری، و ترور مسئولان و شهروندان ایرانی را برعهده داشته است؛ جنایاتی که منجر به مرگ هزاران نفر شده است.
حمایتهای بینالمللی؛ از حذف از فهرست گروههای تروریستی تا میزبانی سیاسی
با وجود این سوابق، در سالهای اخیر برخی کشورهای غربی، بهویژه آمریکا و برخی دولتهای اروپایی، این گروه را از فهرست گروههای تروریستی خارج کردهاند. حتی برخی سیاستمداران برکنارشده از منصبهای دولتی در نشستهای رسمی این فرقه شرکت کرده و از آن حمایت مالی و سیاسی به عمل آوردهاند. این روند نهتنها با اصول حقوق بشر در تضاد است، بلکه به منزله نادیده گرفتن رنجهای تاریخی ملت ایران تلقی میشود.
معیارهای دوگانه و بحران اعتماد جهانی
حمایت از گروهی با سابقه اقدامات خشونتبار علیه مردم ایران، نشاندهنده وجود معیارهای دوگانه در رویکرد غرب به مقوله حقوق بشر است. در حالی که کوچکترین تخلف داخلی در کشورهای مستقل بهسرعت مورد نقد و تحریم قرار میگیرد، حمایت از گروههایی با کارنامه سیاه، صرفاً بهدلیل منافع سیاسی و راهبردی، مشروع جلوه داده میشود.
اگر قرار است حقوق بشر به عنوان ارزشی جهانی و بیطرفانه مطرح شود، نباید در قبال جنایات سازمان مجاهدین خلق سکوت اختیار کرد یا آن را نادیده گرفت. مشروعیت بخشی به گروهی که دست در خون مردم دارد، بزرگ ترین خیانت به مفهوم واقعی حقوق بشر و عدالت بینالمللی است.
سالاری