
سال های طولانی است که مجاهدین خلق تحت رهبری رجوی به یک گروه نیابتی برای مزدوری و خدمت به دشمنان ایران در زمینه های مختلف تبدیل شده اند.
این مزدوری هر چند در زمان حضور در عراق و خدمت به صدام به شکل ارتش خصوصی او شکل عیان تری داشت اما بعد از سقوط صدام نیز رجوی و تشکیلات مجاهدین خلق بر همان سیاق اما اینبار برای جنگ طلبان در اسرائیل و غرب مزدوری می کنند.
از زمان پذیرش آتش بس توسط ایران در اواخر تیر ماه 1367 رجوی در خدمت اربابانش دنبال منحرف کردن مسیر صلح و مذاکره به سمت جنگ علیه مردم ایران بود.
بعد از پذیرش آتش بس توسط ایران، رجوی در خوش خدمتی و مزدوری برای صدام، اقدام به عملیات دیوانه وار به نام فروغ جاویدان کرد تا در مسیر صلح اختلال ایجاد کند اما با شکست مفتضحانه و به کشتن دادن تعداد زیادی از نیروهایش مواجه شد.
سپس تا توانست تلاش کرد تا به روش های گوناگون آتش بس بین ایران و عراق را از بین برده و به جنگ تبدیل کند. از جمله اقدامات انجام شده توسط مجاهدین خلق می توان به اقدامات تروریستی در سال های اولیه دهه 70 با عنوان “عملیات نامنظم” اشاره کرد که طی آن تیم های عملیاتی مجاهدین به دستور رجوی از مرز ایران و عراق گذشته و در داخل ایران دست به اقدامات تروریستی می زدند.
همچنین انجام اقدامات تروریستی دیگر در سال های آخر دهه 70 تحت عنوان “ماموریت های راهگشایی” و یا فرستادن تیم های تروریستی از عراق به داخل خاک ایران در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 برای انجام عملیات تروریستی با استفاده از خمپاره انداز از جمله این موارد هستند که البته در نهایت جز شکست و به کشتن دادن یا نقص عضو و مجروح شدن تعداد زیادی از نیروهای مجاهدین نتیجه دیگری برای رجوی نداشت.
بعد از سرنگونی صدام، رجوی مستقیما به دامن اربابان غربی افتاد و از این مرحله اقدام به جاسوسی و دامن زدن به ایران هراسی برای ایجاد جنگ و تحریم نمود. عجیب آن که علیرغم گفته های مقامات عالی رتبه آمریکایی که می گفتند سخت ترین تحریم های تاریخ را علیه مردم ایران وضع کرده اند، رجوی و مریم قجر با کینه ای پایان ناپذیر نسبت به مردم ایران، ضمن استقبال از تحریم ها، می گفتند: “میزان تحریم ها کم است و باید بیشتر بشود!”
در زمان مذاکرات برجام نیز تا توانستند تلاش کردند تا آنرا به شکستن بکشانند اما در این هدف پلید خود ناموفق بودند.
ابزار دیگر رجوی برای فشار بر مردم ایران سیاه نمایی درباره همه چیز ایران بود تا در ظاهر به عنوان شهروند ایرانی (که البته چند برابر آنچه از عمرشان در ایران بوده اند در خارج و در مزدوری سپری شده است) به دشمنان ایران برای فشار بر مردم و بیشتر کردن تحریم دست آویز بدهند.
در آخرین حلقه از این زنجیر ناجوانمردانه خیانت و دشمنی با مردم ایران، رجوی در هراس از این که مذاکرات غیر مستقیم بین ایران و آمریکا ممکن است به کاهش فشار بر مردم ایران بیانجامد و از سوی دیگر ممکن است برای گروه مزدور نیابتی اش نتایج اسفباری داشته باشد، اقدام به انجام یک نمایش جدید در آمریکا برای دامن زدن به ایران هراسی و کارشکنی در روند مذاکرات کردند.
البته این هم بگذرد و دیر یا زود فریبکاری جدید آنها جز روسیاهی بیشتر برای شان حاصلی نخواهد داشت.
حالا همان ترامپی که رجوی آرزوی آمدنش را می کرد رفتاری از خود بروز می دهد که رجوی و تشکیلات مزدورش احساس وحشت می کنند. این سرنوشت کسی است که به هیچ اصولی پایبند نیست و در وطن فروشی هیچ مرزی ندارد.
ایرج صالحی