اصغر فتحی یکی از صدها عضو مجاهدین خلق است که در کمپ مانز (اشرف 3) در آلبانی به سر می برد و ارتباطی با دنیای بیرون و با خانواده اش ندارد.
اعضایی که در واقع اسیر تشکیلات مجاهدین خلق هستند. اسرای ذهنی و جسمی رجوی که قدرت اراده و انتخابی از خودشان ندارند. نه آزادند که راه شان را انتخاب کنند، نه اختیار دارند که روش زندگی شان را خودشان برگزینند و نه توانایی دارند تا قامت شان را راست کنند و بندهای تشکیلاتی را از روحشان و از ذهن شان و از دست و پاهایشان باز کنند و به دنیای آزاد قدم بگذارند.
نشست های مستمر مغزشویی آنها را از خود تهی کرده؛ سانسور شدید درون تشکیلاتی از دنیای بیرون بی خبرشان گذاشته و سرکوب های شدید سازمانی قدرت اراده را از آنها سلب نموده است.
در این میان صدای خانواده و ارتباط با آنها و آگاهی از این مسئله که بدانند، خانواده هایشان همچنان دوستشان دارند و چشم به راهشان هستند، بالطل السحر تمام کارکردهای فرقه ای سازمان مسعود است.
خواهر اصغر فتحی به همین دلیل برای او پیامی ویدئویی آماده کرده و رو در رو با برادرش گفتگو می کند و از دلتنگی هایش می گوید.