
سازمان مجاهدین به خاطر کارنامه سیاه و ننگینش در خیانت به مردم و تمامیت ارضی ایران منفورتر از همیشه در عرصه سیاسی، بین المللی هیچ محلی از اعراب ندارد حال در غرقاب بی هویتی و بی وزنی دست و پا میزند.
طبق روال همیشگی نگاهی انداختم به نشریه ایران افشاگر تا با شناخت قبلی از این تشکیلات و تجربه ای که از سیاست های آنان دارم یک ارزیابی از موقعیت کنونی آنها بدست بیاورم .
این سایت و نشریه سالها است که به منبع “خود افشاگر” سازمان مجاهدین تبدیل شده است و در مقابل اتفاقات و تحولات ایران و منطقه از آنجائیکه قدرت هرگونه واکنش و عکس العمل از او گرفته شده است ناگزیر به واکنش های هیستریک و عصبی میشود که بیش از هرکس دیگر به افشای درون مایه خود می پردازد.
به مصداق الغریق یتشبث به کل حشیش، تهاجم و عقده گشایی عصبی سازمان نسبت به جداشدگان در نگاه اول گواه خلع سلاح بودن و دست خالی سران این تشکیلات در عرصه سیاسی، اجتماعی میباشد.
به طور مثال این سایت، نام اعضای جدا شده ای که سعی در افشای حقایق دارند را با عناوین سخیفی که در مناسبات هم نسبت به منتقدان به کار می برند، خطاب قرار می دهد.
کاملاً مشخص است تلاش ها و افشاگری هایشان بسیار موفق بوده و دقیقا به خال خورده است. این برخورد سازمان خود گواه بارزی است از اینکه این عزیزان بعلت موقعیتی که در تشکیلات سازمان داشته اند روی نقاط حساسی از سابقه رجوی و تشکیلاتش تمرکز نموده اند که توجیه و ماست مالی آن برای سران سازمان بسیار دشوار است و یقینا تعداد زیادی از اعضای سازمان را مسئله دار مینماید.
لذا برای بی اثر کردن این فعالیت ها و افشاگری ها رجوی و دستگاه دروغ پردازش ناگزیر به اسید پاشی به صورت جداشدگانی می باشند که تمام توان و تلاش خود را در مسیر افشای چهره ضد انسانی و ضد انقلابی رجوی و حمایت از افراد گرفتار در این تشکیلات بکار گرفته اند.
از سوی دیگر در زمینه جذب لابی های غربی هم آنچنان موفق نبوده اند و اربابان شان هم آنها را همچون دستمال چرکی به زباله دان انداخته اند چرا که تاریخ مصرفشان به پایان رسیده است.
ادامه گفتگوهای اخیر ایران و امریکا با وجود شو تبلیغاتی مشترک مجاهدین – اسرائیل، خود موید این مهم می باشدو این آخرین میخ بر تابوت رجوی محسوب میشود.
علی مرادی