
حمید رضا پسرم سلام
احوالت چطور است؟ خبرداری تا حالا چند تا نامه برایت نوشته ام؟
نه با من تماس می گیری و نه جواب نامه هایم را می دهی. نمی خواهی پدر پیرت را خوشحال کنی؟
بار ها در نامه هایم گفته ام و باز هم می گویم نصیحت پدرت را گوش کن. چشمانت را باز کن و ببین کجا هستی. واقعاً در کمپی که زندگی میکنی راحت هستی؟ آزاد زندگی می کنی؟ چرا با خانواده ات تماس نمی گیری؟ چرا تلاش نمی کنی جسم و روحت را نجات دهی. تا در قید حیات هستم دلم می خواهد از نزدیک تو را در آغوش بگیرم. منتظرت هستم.
پدرت شمس الله نوری