رجوی ها بدانند ما با مستندات مان در میدان هستیم و خواهیم بود

حکایت ما جدا شده های از سازمان مجاهدین خلق، حکایت شاهدان عینی است که روایت هایمان از آنچه در مناسبات دیده ایم و لمس کرده ایم انکار ناپذیر است. واگویه ها و افشاگری های ما مستنداتی غیرقابل کتمان هستند که با گوشت و پوست خود و از دست دادن عمر و جوانی، بدست آوردیم. بارها گفته ایم و نوشته ایم و باز هم تکرار می کنیم که ما اعضای پیشین سازمان، در استدلال های خود علیه رهبران مجاهدین همواره بیش از دیگران موفق عمل کرده ایم، چرا که ما با تاریخچه و سوابق این تشکیلات از طریق رسانه ها و اسناد موجود آشنا نشدیم، ما روایتی دست اول و بدون واسطه از این ساختار غیر دمکراتیک و تمامیت خواه را ارائه دادیم که به سادگی امکان آلترناتیو بودن این سازمان غیر مستقل و دیکتاتور را باطل می کند.

سران سازمان در ادعایی مضحک و غیرعقلانی گفتند:
” مزدوران رژیم هرچند با دروغ و فریب به میدان آمده‌اند اما هرگز نمی‌توانند حقیقت را پنهان کنند.”

البته که قضاوت نهایی با مردم ایران است، تمام اتهامات سازمان علیه ما، بی اساس و کاملا کذب است، همه می دانیم که بقای ننگین سازمان، به همین خزعبلاتی است که علیه ما مطرح می کند. اما گذشت آن زمانی که ما در عراق، زیر چکمه های استبدادی مسعود رجوی، هر روز و هر ساعت له می شدیم و فضای بسیار بسته مناسبات مجاهدین، اجازه نمی داد صدای ما به جایی برسد، آن روز در سیاهچاله های رجوی و زندان های متعدد در سلول های انفرادی طویل المدت، ما دست بسته و زیر شکنجه های دژخیمان رجوی ، صدایمان در گلوهایمان خفه شده بود، اما همانجا هم با خود و خدای خود عهد بستیم که اگر از این مهلکه دردناک، جان سالم به در ببریم، تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون، در مقابل این ظلم ها ، خواهیم ایستاد.

من به عنوان یک دادخواه، حاضرم با ارائه مستندات و شهود متقن، ثابت کنم که 6 ماه در سال 1376 در سلول انفرادی زندان اسکان، شکنجه و محبوس بودم، این ادعا دیگر “دروغ و فریب” نیست، یک واقعیت ملموس است، من حاضرم در هر دادگاه بی طرفی و در هر کجای این کره خاکی، رو در روی شکنجه گران و زندانبانان خودم بایستم و ثابت کنم که بی گناه ، 10 سال از بهترین سالهای عمرم را با اقامتی اجباری در این فرقه از دست دادم و 6 ماه نیز به جرم یک اعتصاب غذای ساده در مناسبات ( تنها بخاطر اینکه مدعی بودم چرا اجازه ملاقات و تماس با خانواده ام را نمی دهید؟) در سلول انفرادی زندان اسکان در ضلع جنوب شرقی پادگان اشرف ، زندانی و شکنجه شدم!

امروز دیگر آن قید و بندهای استثماری و بنده ساز را ندارم، رها و آزاد شدم، من مدعی هستم این ساختار کنونی سازمان مجاهدین و ساختار قبلی آن در عراق ، یک مناسبات برده داری نوین است، همه در فضایی بسته می توانند با اهرم های زور و فشار و به زور اسلحه و تهدید زندان، اعضاء را مطیع و رام و ساکت نگه دارند، اما اگر همین انسانها را در معرض کوچکترین انتخاب آزاد قرار دهند، آن موقع است که سره از ناسره و خوب از بد، تشخیص داده می شود، اتهاماتی کذب هم که همواره علیه ما ، به دلیل افشای حقایق، مطرح می شود، برای ما مزید بر شرف و افتخار است که از جانب غیردمکراتیک ترین و غیر مردمی ترین و دیکتاتورترین فرقه ی حال حاضر تاریخ ایران، مورد هتاکی و بی حرمتی قرار می گیریم، این امر جز بر ننگ و نفرت مردم ایران ، به این مزدوران کثیف بیگانگان، نمی افزاید.

محمد رضا مبین

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا