من به همراه آقای محمد رضا گلی به دیدار خانواده عبدالحسین آهنگر رفتیم. پسر عبدالحسین یعنی آقای علی اصغر آهنگر طبقی با دیدن ما بسیار خوشحال شد. باید قبل از آن به این نکته اشاره کنیم که آقای علی اصغر آهنگر از خانواده های فعال انجمن نجات مازندران می باشند که برای رهایی پدرشان همه […]
من به همراه آقای محمد رضا گلی به دیدار خانواده عبدالحسین آهنگر رفتیم.
پسر عبدالحسین یعنی آقای علی اصغر آهنگر طبقی با دیدن ما بسیار خوشحال شد. باید قبل از آن به این نکته اشاره کنیم که آقای علی اصغر آهنگر از خانواده های فعال انجمن نجات مازندران می باشند که برای رهایی پدرشان همه جوره تلاش می کنند.
ایشان تعریف کرد که برای دیدار با پدرش عبدالحسین به قرارگاه اشرف رفته ولی متاسفانه با کارشکنی مسئولین سازمان با اینکه ملاقات صورت گرفته، اما ملاقات آزادانه نبوده است به دلیل اینکه چند نفر از اعضای سازمان در کنار او و پدرش حضور داشته اند و اجازه نمی دادند که او با پدرش به طور خصوصی صحبت کند و مدام مزاحم حرف زدن پدر و پسر می شدند.
علی اصغر آهنگر گفت: من حتی نمی توانم به فرزندانم از وضعیت و مشخصات پدر بزرگشان حرف بزنم. چون وقتی من پنج ساله بودم پدرم در سربازی اسیر شد و بعد با فریبکاری مسئولین سازمان مجاهدین به اشرف برده شد و بعد از آن دیگر خبری از وی نداشتیم تا اینکه متوجه شدیم وی در اشرف و نزد مجاهدین است. البته باید به این نکته هم اشاره کنم طی این سالها حتی یک بار هم تماس نگرفت و خبر سلامتی هم نداد.
به آقای آهنگر توضیح دادیم افراد در مناسبات فرقه ای مانند سازمان مجاهدین هیچ حقی ندارند و افراد باید مطیع بوده و حتی حق فکر کردن به خانواده را هم ندارند در چنین مناسباتی چه انتظاری از پدرت داری که بتواند با شما تماس بگیرد. به عنوان نمونه نزدیک به بیست سال به من اجازه تماس ندادند و خانواده ام خبری از من نداشتند. پدر شما هم از این اجبار مستثنی نیست .
سازمان مجاهدین هیچ ارزشی برای جان انسانها قائل نیست و رجوی سعی می کند با فریبکاری و حقه بازی افراد را در مناسبات نگهداشته تا به حیات ننگین خود ادامه دهد.
آقای آهنگر عنوان داشت من تنها درخواستی که از دولت آلبانی دارم به عنوان یک فرزند که خواهان دیدار با پدرش می باشد شرایط ملاقات را برای ما خانواده ها فراهم کند و این حق همه خانواده ها می باشد و از شما دوستان عزیز در انجمن نجات بسیار تشکر می کنم که برای رهایی عزیزان مان سعی و تلاش می کنید و اگر شرایط برای ملاقات فراهم شد حتما من را خبر کنید چون دلم برای دیدار با پدرم خیلی تنگ شده است.
به ایشان قول دادیم اگر شرایط برای ملاقات فراهم شود حتماً وی را در جریان بگذاریم.
هادی شبانی

