دختر شهید سبحانی در این جلسه گفت: پدرم یک شهروند عادی بود که مظلومانه کشته شد. چهل ساله که ما داریم این خاطرات رو مرور میکنیم ترور کابوسی است که سالها درگیر آن هستیم ترور پدرم بر زندگی تمامی ما تاثیر گذاشت هنوز هم نبود پدر را حس میکنم جرمش این بود که به مردم کمک می کرد.
وی افزود: توقع داشتیم این دادگاه زودتر برگزار میشد نه با تأخیر چهل ساله. پدرم را به اتهام سرمایهداری شهید کردند در حالی که ما یک زندگی آبرومندانه و معمولی داشتیم و فقط یه مغازه لوازم خانگی داشت جرم او این بود که به مردم کمک میکرد.
قاضی: امروز سازمان مجاهدین خلق و کادر مرکزی آن، مسعود رجوی و مریم قجر عضدانلو و ابریشمچی و بقیه متهمین به شرح آگهیهای درج شده، متهم به اقدامات تروریستی از جمله بمبگذاری هستند. اصل استرداد تکلیف قانونی مسئولین آلمان و کشورهای فرانسه و انگلیس است و میزبانی از این متهمان براساس کنوانسیون های مربوطه مسئولیت کیفری و امکان شکایت و رسیدگی را برای شکات این پرونده ایجاد کرده است.
دختر شهید سبحانی: پدرم یک شهروند عادی بود در آن زمان من و برادرانم هیچ ذهنیتی از مفهوم ترور نداشتیم وقتی گفتند که پدرتون رو ترور کردند ما نمی فهمیدیم که ترور یعنی چی، دختری که ازدواج میکنه و پدر داره با کسی که پدر نداره فرق نمیکنه؟ ما سالها با وحشتی که تروریستها به وجود آوردند زندگی کردیم هنوز تموم نشده.
واقعاً چه کسی دنیای کودکانه و با صداقتی که داشتیم از ما گرفت و این وحشت رو حاکم کرد بر زندگی ما. کی باید جواب بده به چه گناهی؟ چهل سال است که ما این خاطرات تلخ رو مرور می کنیم، چهل سال است که تأثر شدید به ما دست میده ببینید چه بلاهایی سر ما آوردند با خانوادمون چه کار کردند چه بلاهایی سر ما آوردن.د آخه به چه گناهی ؟
من یه بار اینجا دارم تعریف می کنم این چهل سال دائم داره تو ذهنمون تو روح و روانمون مرور میشه و برای دیگران میگیم این خودش یه شکنجه است.
برادر شهید حویزاوی: در ساعت ۵:۳۰ صبح درب منزل ما زده شد و برادرم در حال وضو گرفتن برای نماز صبح بود و اومدن گفتن با اخویتون کاظم کار داریم مادرم درب را باز کرد و دو نفر با لباس مبدل سپاه گفتند که با بردارم کاظم کار دارند و مادرم به وی گفت که دو نفر از سپاه با شما کار دارند. اینم اومد بیرون، اولیه که پشت فرمون موتور نشسته بود باهاش دست داد دومی هم باهاش دست داد بعداً دستشو کشیدند، افتاد رو زمین و با کلاش زدنش و یه سمت بدنش رو سوراخ کردند که به بیمارستان هم نرسید و همان جا درِ خونه به شهادت رسید.
خواهر شهید لویمی: امروز رو به فال نیک میگیریم چون مصادف با روز تولد برادر شهیدم است. روز دادخواهی برادرم درست روز تولدشه. برادر من با سه نفر از پاسدارهای همکارش ساعت 5 صبح میرن و بهشون اعلام می کنند که قسمت شیلات آبادان بمب گذاری کردند. زمانی که میروند اونجا دقیقاً برادر من دستشو میذاره رو موتوری که هفت کیلو بمب TNT داخلش بوده کمتر ار ده دقیقه بمب منفجر میشه. مادر من هنوز اشکش خشک نشده 45 سال و اندی میگذره هنوز مادرم چشم به راهه.
دختر شهید سبحانی: دادگاه جمهوری اسلامی باید یه کاری می کرد که ما به اینجا رسیدیم جای مظلوم و ظالم عوض نشه الان جای قربانی و تروریسم داره عوض میشه چرا؟ چون این فجایع و این جنایتها گفته نشده.