
“اجلاس ایران آزاد” واژه ای که ضمن خنده دار بودن بسیار پرسش برانگیز و پر ابهام است. برای کسانی مثل ما که مناسبات سازمان را خودمان لمس کرده ایم و از نزدیک شاهد قواعد و قوانین حاکم بوده ایم و عملکردهای سران را از نزدیک مشاهده کرده ایم و تجربه نموده ایم، این واژه مضحک به نظر می رسد و لبخندی تلخ به لبانمان می نشاند. آنها که در مورد این فرقه مطالعه و تحقیق داشته اند هم قطعاً در ذهن دچار تناقض می شوند که اگر این جماعت رجوی به آزادی اعتقاد دارند پس چگونه است که ردی از آزادی هم در مناسبات شان دیده نمی شود. چرا اعضا را در کمپی بسته محصور کرده اند و از آن بدتر ذهن این افراد را هم در غل و زنجیر کرده اند و اجازه هیچ حرکتی نمی دهند؟!
به راستی این چه آزادیخواهی است که مدعیانش خود ذره ای به کلمه آزادی معتقد نیستند!! چطور است که رجوی ها نیروهای خودشان را نه تنها در محل اقامتشان حبس کرده اند بلکه اجازه هیچ دیدار و ملاقاتی هم به خانواده های آنان نمیدهند!
آیا شرکت کنندگان در این جلسات از میزبان خود نمی پرسند که شما چه کار کرده اید که این همه شکوه و شکایت علیه شما وجود دارد؟ شرکت کنندگان در این جلسه ها واقعا چقدر به آزادی اعتقاد دارند و با چه رویکردی در این جلسه ها سخن از آزادی به میان می آورند؟
شخصا وقتی از این جماعت در خصوص آزادی می شنوم بخودم میگویم دنیای عجیب و غریبی شده است، چون وقتی اسم آزادی می آید نگاه که میکنی می بینی که تعدادی لبخند زنان در حال به دار کشیدن آزادی هستند. راستی مگر از حقوق بشر دم نمی زنند؟ خب حقوق بشری که این جماعت از آن میگویند، چه نوع حقوقی است؟ به کدام یک از حقوق فردی انسان ها اهمیت می دهند؟ و شاید هم اعضای نگون بخت فرقه را در زمره بشریت به حساب نمی آورند!!
آیا ضجه های مادران را نمی شنوند؟ مادرانی که سالهاست بخاطر اسارت فرزندانشان در اردوگاه های سازمان فریاد ناله و دادخواهی شان بلند است. اینجاست که به حضور آنان باید شک کرد، باید متوجه شد که هدف آنان حقوق بشر نبوده و نیست، آنان مزدوران اجاره ای هستند که با پرداخت مبالغی به گرد هم می آیند و شو مجاهدین را گرما می بخشند.
فقط شما اینرا بدانید وقتی مجاهدین خلق چنین شوهایی براه می اندازند و هیچ رسانۀ معتبر جهانی این اخبار آنان را پوشش نمیدهد باید بشدت به وجود آنان شک کرده و به دیدۀ تردید نگاه کرد.
بخشعلی علیزاده