مجاهدین خلق بخش تریبون رسانه ای اسرائیل را بر عهده گرفته

در جهانی که توپ فوتبال مارادونا را بیشتر از موشک تاماهوک می‌فهمید، ناگهان عده‌ای پیدا شده‌اند که در دنیای سیاست، همان‌قدر تخصص دارند که گربه در غواصی! بله، منظورمان همان جماعت همیشه فراری، همیشه آواره، و همیشه مضحک یعنی فرقه رجوی است؛ همان‌هایی که سال‌هاست از پاریس تا عراق و حالا در تیرانا، پشت میکروفن عربده می‌زنند ولی در عمل حتی توان اداره یک سالن اجتماعات ۲۰ نفره را هم ندارند.

این روزها، صحنه سیاست جهانی به طرز خطرناکی جدی شده: رژیم کودک‌کش صهیونیستی دارد جنایت می‌کند، آسمان خاورمیانه پر شده از پهپاد و موشک. در همین اثنا، سالخوردگان فرقه رجوی با هیجان بچه‌های کلاس اولی که به‌شان گفته‌اند امروز زنگ ورزش دارند، با شور و شعف بی‌مثال اعلام می‌کنند که «ضربه سختی به ایران وارد شد»! آن‌هم نه به نقل از منابع رسمی، نه از وزارت دفاع، بلکه مستقیماً از کاخ خیالی واقع در ذهن مختل شده ی “مریم قجر”!

عجیب نیست؟ صهیونیست‌ها حمله می‌کنند، ولی این‌ها خط و نشان می‌کشند! جنگنده‌های رژیم تل‌آویو بمباران می‌کنند، ولی این‌ها بیانیه صادر می‌کنند که “ما بودیم که لو دادیم پایگاه های هسته ای و نظامی را!” انگار موساد از رجوی خط می‌گیرد و نتانیاهو صبح‌ها با پیام‌های صوتی «برادر مسعود» روزش را آغاز می‌کند.

خود نتانیاهو آن ارباب جنگ‌طلب راست‌گرای افراطی در پروپاگاندا و اغراق‌گویی جلوی این‌ها لُنگ انداخته! او دست‌کم برای مخاطبان داخلی‌اش دروغ می‌سازد؛ ولی این‌ها برای هیچ‌کس و همه‌کس. طوری از «ضربه مهلک» حرف می‌زنند که انگار همین فردا قرار است نظام با بوق و کرنا تسلیم این ها شود!

فرقه‌ای که خودش نه وطن دارد، نه پایگاه اجتماعی، نه حتی اعتبار در میان اپوزیسیون. یک مشت آدم جدا افتاده از واقعیت، که اگر پای انتخابات باز شود، رأی‌شان از آمار انتخاب یک مبصر کلاس هم کمتر است.

بنظر می رسد فقط کسانی می‌توانند این‌طور کودکانه و از سر نیاز روانی به دیده شدن، هر شب در خواب‌های تبلیغاتی‌شان “سرنگونی” را ببینند که یا هنوز در دنیای شیرخشک و کارتون زندگی می‌کنند، یا از بس شکست خورده‌اند، به مرحله‌ی انکار مزمن واقعیت رسیده‌اند.

پس مارادونا را ول کنید. غضنفر واقعی، پشت میکروفن اشرف3 ایستاده، و همچنان پس از 4 دهه شعار «سرنگونی از همیشه در دسترس تر است» سر می‌دهد و هنوز فکر می‌کند شبکه‌های فارسی‌زبان برای او اعتبار می‌خرند. در حالی که همان‌ها هم پشت سرش می‌خندند!

سالاری

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا