چگونه و چرا در دام سازمان مجاهدین افتادیم

ممکن است برای مردم و یا برای خانواده های مرتبط با انجمن نجات این سوال پیش آید که چطور اسرای ما در دوران دفاع مقدس جذب دار و دسته رجوی شدند و جوانی خود را در این تشکیلات از دست دادند و سازمان چگونه از آنان استفاده نمود.

راستش دلایل مختلفی وجود دارد که در اینجا به چند نکته مهم آن بسنده و بیان مینمایم که این مرحله از زندگی ما مایه ننگ و نفرتی است که ما را آزرده و ما از چاله اسارت به چاهی بزرگ تر افتادیم که عمر و جوانی و زندگی خود را فنا و نابود ساختیم و حسرتی بر دل خود و خانواده های عزیزمان گذاشتیم .

ما که در اردوگاه ها اسیر بودیم از اخبار و شرایط جنگ و ایران بی اطلاع بودیم و لذا سازمان مجاهدین از چندین روش تبلیغاتی و روانی استفاده میکرد. از جمله تحریف و تغییر واقعیت های جنگ و کشور ایران و انتشار اخبار دروغ به اسرا و اینکه تنها نیروی جایگزین و سازمان یافته و قدرتمند سازمان مجاهدین می باشد.

سازمان مجاهدین ادعا میکرد جمهوری اسلامی در حال سقوط است و تنها نیروی جایگزین مجاهدین می باشند و رزمندگان ایرانی که اسیر شده اند همگی مجاهد بوده اند که در لباس سپاهی و ارتشی بوده و به مجاهدین پیوسته اند.

سازمان با دادن وعده و وعید برای آزادی از طریق پیوستن به تشکیلات و دادن آدرس دروغ رفتن به کشورهای اروپایی اسیران را اغوا مینمود و وانمود می کرد تنها راه آزادی فقط از طریق پیوستن یه آنان می باشد و در غیر این صورت باید تا آخر عمر در اردوگاه ها بمانیم و از آزادی هیچ خبری نیست.

شستشوی مغزی و جلسات تبلیغاتی مستمر و برگزاری کلاس های ایدئولوژی و سخنرانی های پی در پی و نمایش تلویزیون مجاهدین که فضای ذهنی اسرای خسته و آسیب پذیر را به نفع خودشان تغییر میداد.

وعده های مالی و رفاهی و امکانات پزشکی و حتی وعده ازدواج و غذای بهتر در بین اسرا .

تحقیر و تحریک احساسات میهن پرستانه و القا میکردند حکومت ایران در حال فروپاشی می باشد و شما را فراموش کرده اند و حاضر نیستند برای آزادی شما کاری کنند، استفاده از تمایلات و احساسات دینی با زیارت خوانی و شعرهای انقلابی و مذهبی که حرکت خود را نوعی جهاد مقدس بر علیه ظلم جنگیدن نشان بدهند.

دور نگهداشتن اسرا بعد از قطعنامه و اینکه دیگر به ایران باز نخواهید گشت و شما فراموش شدگان جنگ هستید و تنها ما میتوانیم شما را نجات بدهیم و سراب رهایی را در ذهن ما بوجود می آوردند و ما نیز خسته و از لحاظ روحی و روانی آزرده بودیم گول این تبلیغات شوم را خورده و در چاهی افتادیم که زندگی خود و خانواده را درگیر و عمر و جوانی و همه چیز خود را از دست دادیم.

البته لازم به توضیح است که اکثر اسرا در این دام گرفتار نشدند و تعداد قلیلی با توجه به شرایط خود جذب شدند و خوشبختانه بعد از سقوط صدام و پیدا شدن راهی برای جدا شدن از مجاهدین اکثر این اسیر پیوستگان به وطن برگشته و هم اکنون در کانون گرم خانواده های خود بسر می برند ، اما این تجربه ای سخت و جانکاه بود که ما دچار آن شدیم. حال امید داریم با افشای این فرقه و جریاناتی که بر ما گذشت بتوانیم گوشه ای از آن دوران را برای عبرت دیگران گفته و عبرتی باشیم برای کسانی که فریب این فرقه را خورده، تا خودشان را هرچه زودتر از دامی که رجوی برایشان پهن کرده رها کنند و بدانند آزادی واقعی در خارج از این تشکیلات می باشد.

غلامعلی میرزایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا