
در طول تاریخ، ایران همواره آماج تهدیدات و فشارهای دشمنان خارجی و مزدوران داخلی بوده است. یکی از این مزدوران، مسعود رجوی و فرقهاش هستند که سالهاست در پشت تریبونهای تبلیغاتی و رسانهای، جز شعارهای توخالی و تحریکآمیز، حرفی برای گفتن ندارند. رجوی که سالهاست در سایه حمایت دشمنان ملت ایران زیست میکند، همواره با شعارهای عوامفریبانه مانند “جنگ صد برابر” سعی در تهییج احساسات و تحریک افکار عمومی دارد؛ اما در میدان واقعیت، این مردم با غیرت ایران هستند که نشان دادهاند اگر پای امنیت و عزت ملی در میان باشد، عملگرایی جایگزین لفاظی خواهد شد.
فرقه رجوی با توهمات همیشگی خود، گمان میبرد میتواند نقش یک نیروی مقاومت را بازی کند؛ در حالی که عملکرد او در طول این سالها چیزی جز خیانت، جاسوسی و همکاری با دشمنان ایران نبوده است. این فرقه نه تنها در جنگ تحمیلی به نفع صدام و علیه مردم ایران جنگید، بلکه امروز نیز با سینهچاکی در خدمت رژیم صهیونیستی و سرویسهای اطلاعاتی غربی ایستاده است.
اما پاسخ ملت ایران به این خیانتها و تهدیدها، نه با شعار بلکه با اقدام و مقاومت واقعی داده شده است. حملات اخیر رژیم صهیونیستی به برخی مراکز در داخل ایران، با پاسخی حیرتانگیز مواجه شد. رژیمی که خود را قدرت بلامنازع منطقه میدانست، امروز با ویرانی در تلآویو، حیفا و دیگر شهرهایش مواجه شده است. این پاسخ کوبنده، حاصل شعارهای توخالی نبود؛ بلکه نتیجه سالها تلاش، ایثار و آمادگی نیروهای مردمی، نظامی و متخصصان ایرانی است که همواره در سکوت، برای دفاع از کشور آماده بودهاند.
رژیم صهیونیستی حتی در مخیلهاش نیز نمیگنجاند که روزی موشکهایی از خاک ایران بتواند عمق سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دهد. اما این اتفاق افتاد؛ چرا که ایرانیان اهل “عمل”اند، نه “ادعا”. آنانکه خود را مدعیان مقاومت مینامند، اما در عمل چیزی جز فرار، خیانت و لفاظی در کارنامهشان نیست، در برابر غیرت، دانش و اراده ملت ایران هیچ حرفی برای گفتن ندارند.
در پایان، این واقعیت غیرقابل انکار است:
رجوی و امثال او شعار جنگ صد برابر میدهند، اما ملت ایران، جنگ صد برابر را در میدان عمل پیاده میکنند.
تفاوت از زمین تا آسمان است؛ یکی فقط حرف میزند، دیگری سرنوشت میدان را رقم میزند.
سالاری