حمایت از تجاوز نظامی اسراییل به ایران؛ نشانه دیگری از بی شرافتی مجاهدین خلق

اسراییل در سحرگاه جمعه 23 خرداد ماه عملیات ترکیبی خود علیه ایران را به مرحله اجرا گذاشت.

طراحی، سازماندهی و اجرای این عملیات براساس رویکرد مقامات امنیتی اسرائیل 8 ماه به درازا انجامیده و نتیجه آن را می توان عملیات غافلگیرانه علیه تاسیسات نظامی، نهادهای امنیتی و فرماندهان راهبردی کشور دانست و این تجاوز نظامی در شرایطی صورت گرفت که ایران با حسن نیت خود را برای دور چهارم مذاکرات هسته ای با امریکا آماده می کرد.

چرایی تجاوز نظامی اسراییل علیه ایران در ادبیات روابط بین الملل همواره بعنوان یک اقدام و تهدید غیر قابل توجیه تعریف شده است. ایران در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی با نشانه هایی از تهدید دائمی همانند کودتای نظامی، نا آرامی سیاسی، جنگ مسلحانه مجاهدین خلق بعنوان متحد امنیتی صدام حسین و بحران های اجتماعی تصاعد یابنده مواجه بوده است.

سازمان مجاهدین خلق که تاکنون ارتباطهای گسترده ای با رژیم اسراییل داشته اند که همواره رهبران این سازمان تلاش کرده اند بدلیل حساسیت های عمومی بالای آن در انظار مردم ایران به ابعاد این همکاری های خود با این رژیم خودداری نمایند. تا اینکه الیعازرتسفریر رئیس دفتر سازمان جاسوسی اسراییل (موساد) در کردستان عراق در گفتگو با رادیو ارتش اسراییل اظهار داشت ، ما مدتهاست که با کردهای معارض در کردستان ارتباط خوبی داریم وهییت هایی برای همکاری به این منطقه اعزام کرده ایم که در برخی موارد مستشاران نظامی ما هم در این هییت بوده. وی افزود برخی از آموزش های ما به این افراد نیز در پادگان سازمان مجاهدین خلق صورت گرفته است.

در سال های قبل تر هم اسکات ریتر گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور عراق گفته بود تمامی اطلاعات مجاهدین خلق که در مورد فعالیت های هسته ای ایران در مصاحبه های مطبوعاتی مسئولین این سازمان مطرح شده از طرف موساد در اختیار مجاهدین خلق گذاشته شده بود.

سابقه رهبران مجاهدین خلق و بویژه مسعود رجوی رهبر آن در همدستی و مزدوری برای دشمنان مردم ایران به سالهای حاکمیت صدام حسین در عراق هم برمی گردد. در همان سالهای قبل از تجاوز نظامی صدام به ایران و بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجاهدین خلق رابطه مخفی خود را با حزب بعث عراق شروع کرد. آنها در نهایت بعد از یک دیدار در فرانسه به این جمع بندی رسیدند که بعد از تجاوز نظامی صدام به ایران در سال 60 با به راه انداختن آشوب های خیابانی و مبارزه مسلحانه و بدنبال آن ترور رهبران طراز اول جمهوری اسلامی شرایط را برای سرنگونی رژیم ایران فراهم سازند و سالهای بعد این همکاری با ورود رجوی ونیروهایش به خاک عراق و تشکیل به اصطلاح ارتش آزادیبخش که ارتش کوچکی در دل ارتش صدام و تحت حمایت های لجستیکی و نظامی و مالی صدام بودند تلاش کردند ضمن یک همکاری نظامی با دشمن متجاوز زمینه های سرنگونی جمهوری اسلامی را فراهم و رجوی را با کمک صدام بر عرصه قدرت بنشانند. ولی نه تنها به اهداف خود نرسیدند، بدلیل همکاری با دشمن متجاوز مورد نفرت وانزجار مردم قرار گرفته و از صحنه سیاسی ایران حذف گردیدند.

شرکت در عملیات مشترک بعنوان نیروی پیاده نظام صدام، جاسوسی در زمینه تخلیه اطلاعات پرسنل نظامی ولو دادن طرح های نظامی ایران و از همه منزجرکننده تر، دادن گرای مناطق مسکونی شهرهای جنوبی ایران به دشمن برای موشک باران مردم بیگناه و از جمله زنان و کودکان بی دفاع گوشه ای از این عملکرد خائنانه بسود دشمن بود. اکنون در سرفصلی دیگر رهبران مجاهدین خلق در حالیکه تمامی جریانات سیاسی و اجتماعی شرافتمند در خارج کشور و مردم ایران و نهادهای مردم نهاد و شخصیت های ورزشی واجتماعی وهنرمندان تجاوز اسرائیل به خاک میهن را محکوم و از ضرورت دفاع از خاک و مردم بیگناه سخن می گویند این جریان خائن و فاقد هرگونه پرنسیب اجتماعی و اخلاقی صرفا برای رسیدن بزعم خود به قدرت از کشته شدن مردم بیگناه ابراز شادمانی کرده و بر طبل این جنگ ضد مردمی می کوبد تا به خیال باطل خود توسط سردمداران جنایتکار اسرائیل به بازی گرفته شود.

رهبران مجاهدین خلق که برای رسیدن به قدرت به قول رجوی همچون کاسه لیسان منتظر شکستن تغار و ریختن ماست هستند تا دنیا به کام آنها گردد فراموش کرده اند که در حافظه تاریخی مردم ایران هیچگاه خائنان و وطن فروشان جایی ندارند. موج فزاینده محکومیت این جریان وطن فروش توسط مردم ونهادها وشخصیت های وطن پرست در عرصه فضای مجازی بصورت کامنت بار دیگر روسیاهی آنها در نزد مردم ایران را اثبات کرده است.

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا