نامه رضا حمزه ای به عباس گل ریزان

عباس جان سلام

درست است که شما برادر زن من هستید ولی من شما را برادر خودم می دانم. در هر مناسبتی من شما را یاد می کنم و به خواهرت می گویم ای کاش عباس در بین ما بود و با هم شادی می کردیم. خواهرت آهی می کشد و اشک در چشمانش جمع می شود و در ادامه می گوید یک روز که فکرش را نمی کنیم عباس پیش ما بر می گردد من که دلم روشن است. من چندین سال است شما را ندیدم. دل همه برای شما تنگ شده حتی اهالی محلمان بعضی وقتها سراغ شما را می گیرند. در جواب به آنها می گویم دعا کنید که عباس سریعتر به نزد ما بیاید و دل همه را شاد کند.

برادرت – رضا حمزه ای

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا