تحلیلی بر استقبال مریم رجوی از آتش بس و تکرار پیشنهاد گزینه سوم

در پی اعلام آتش‌بس میان ایران و اسرائیل، مریم رجوی رهبر بازمانده تشکیلات مجاهدین خلق، آتش‌بس را “گامی به جلو برای گزینه سوم” خواند.

به ادعای خودش، مریم رجوی از سال 2006 پیشنهاد “گزینه سوم” را ارائه داده است. این ادعا را بار دیگر هفته پیش در سالنی که در پارلمان اروپا با حضور چند نفر اجاره کرده بود، نیز تکرار کرد.

گزینه سوم چیست؟

گزینه سوم به ادعای مجاهدین خلق تنها گزینه جایگزین برای مقابله با حکومت ایران است. دو گزینه دیگر چیزی است که مجاهدین از آن به عنوان “مماشات و حمله نظامی خارجی” یاد می‌کنند. مریم رجوی می‌گوید که مماشات یا همان مذاکره با جمهوری اسلامی تنها به قدرت این حکومت و به توسعه برنامه هسته‌ای آن کمک کرده است. همچنین، مجاهدین ادعا می‌کنند که از مداخلات نظامی خارجی حمایت نمی‌کنند. آنها می‌گویند جنگ پاسخ “مشکل ایران” نیست.

بنا به تعریف مریم رجوی، گزینه سوم مجاهدین، شامل تغییر “دموکراتیک” توسط “مردم ” و “مقاومت” ایران می‌شود. واژه “مقاومت”به مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران اشاره دارد.

ارائه گزینه سوم مریم رجوی را دست کم با یک پرسش اساسی مواجه می‌کند: چگونه مقاومت ایران می‌تواند تضمین کند که این گزینه دموکراتیک است؟

به دنبال مشروعیت

مجاهدین خلق هیچ گاه به عنوان مقاومت مشروع مردم ایران شناخته نشده‌اند. دلیل آن این است که آنها در نگاه ایرانیان، فاقد اعتماد و اعتبار هستند. تناقضات در استراتژی‌ها و عملکردهای آنها به بی‌اعتبار شدن‌شان کمک می‌کند و در نتیجه آنها نه تنها مشروعیت خود را از دست می‌دهند، بلکه ریاکار (منافق) نیز به نظر می‌رسند. بنابراین، برای مجاهدین دشوار است که حمایت ایرانیان و جامعه بین‌المللی را کسب کنند و آنها را درباره پتانسیل ایده‌های خود متقاعد کنند.

به نظر می‌رسد اندک حمایتی که مجاهدین در میان سیاستمداران غربی دریافت می‌کنند مبتنی بر مفهوم “دشمن دشمن من، دوست من است” است. واقعیت این است که آنها پاسخ‌های “درست” برای سیاستمدارانی که به دنبال توجیه سیاست رادیکال خود علیه تهران هستند، ارائه می‌دهند.

گذشته خشونت‌آمیز و حملات تروریستی مجاهدین، ادعای آنها برای مشروعیت مبتنی بر مبارزات گذشته شان را تضعیف می‌کند و عدم تمایل آنها به پاسخ به انتقادها این موضوع را شدت می‌بخشد. آنها هرگز به خاطر همکاری با صدام حسین و کشتار هموطنان خود در حملات تروریستی به انتقادات پاسخ نداده‌اند. به طور کلی سران مجاهدین خلق افرادی کوته‌بین و انتقادناپذیر دیده می‌شوند.

مشروعیت یا کاریزمای مریم رجوی؟

کاریزمای مریم، به ویژه در جامعه بین‌المللی، تا حدی مؤثر است. او خود را به عنوان نماینده صلح، آزادی و دموکراسی معرفی می‌کند. ظاهری که برای رهبر یک گروه تروریستی معمولی به نظر نمی‌رسد. با این حال، جایگاه ویژه و دست نیافتنی که هم او و هم مسعود در سازمان دارند، ادعای آنها مبنی بر انتخاب شدن به صورت دموکراتیک را کاملا زیر سوال می‌برد و در نتیجه حقیقت فرقه بودن گروه مجاهدین خلق را تقویت می‌کند.

گرچه نهادهای سیاسی مجاهدین در سطح بین‌المللی تحرکات مشخصی دارند، اما آنها نیز فاقد اعتبار هستند. قرار بوده است است که شورای به اصطلاح ملی مقاومت، بر اساس اصول دموکراتیک اداره شود، اما رهبری _شخص مریم رجوی به عنوان رییس جمهور شورا- قدرت بسیار بیشتری نسبت به همه اعضای شورا دارد. بنابراین ساختار شورا مطلقا اقتدارگرا است.

مجاهدین خلق نمی‌توانند مقاصد دموکراتیک خود را صرفاً با اعلام آن از طریق کلام ثابت کنند. آنها باید ثابت کنند که اصولی که ادعا می‌کنند طرفدارش هستند در مورد آنها نیز صدق می‌کند اما تا امروز در اثبات این موضوع شکست خورده‌اند.

شکست بدیهی گزینه سوم مجاهدین

ایدئولوژی مجاهدین در جلب حمایت مردمی شکست خورده است. عملکرد رادیکال آنها چه در سطح تشکیلاتی و چه در سطح روابط بیرونی تشکیلات، مانع اصلاحات سیاسی می‌شود و در نتیجه آنها به جای دسترسی به مخاطبان گسترده، حامیان بالقوه را نیز از دست می‌دهند.

مطلق‌گرایی آنها، که استدلال‌ها و اقداماتشان را بر اساس سیاه و سفید، کاملاً درست یا کاملاً غلط، کاملاً خوب یا کاملاً بد، بنا می‌کند، به انزوای سیاسی‌شان کمک می‌کند.

تناقضات در حرف و عمل مجاهدین خلق، موجب شکست آنها در کسب مشروعیت شده است. آن‌ها همچنان برای به رسمیت شناخته شدن تلاش می‌کنند. علیرغم آن که بیش از چهل سال است که از سرنگونی قریب الوقوع حکومت ایران می‌گویند، آینده پیش رویشان همواره نامشخص و پیچیده است.

مشکل گزینه سوم

گزینه سوم مشکل‌ساز است. این گزینه به عنوان پاسخی برای “مشکل ایران” ارائه می‌شود، اما سوالات بیشتری را نسبت به پاسخ‌ها مطرح می‌کند. گزینه سوم وعده‌های زیادی می‌دهد، اما درک چگونگی عملی کردن و تطبیق آن با واقعیت مشکل‌ساز است.

برخلاف مشکلات شدید و پیچیده‌ای که مجاهدین ادعا می‌کنند ایران گرفتار آن است، راه حل آنها بیش از حد ساده شده و دستیابی به آن غیرممکن به نظر می‌رسد. آنها اولتیماتوم‌هایی سیاه یا سفید می‌دهند. گرفتار تفکر خوب یا بد، درست یا غلط هستند. در دنیای واقعی هیچ چیز “یا” یا “یا” نیست. دنیا سایه‌های خاکستری زیادی دارد.

هنگامی که مریم رجوی وعده می‌دهد که رویای خود برای ایران آینده را از طریق گزینه سوم محقق کند، در حال انکار واقعیت است. “مقاومت ایران” واقعیت ندارد. مشروعیت مجاهدین در میان افکار عمومی ایران واقعیت ندارد. مجاهدین خلق در کسب مشروعیت خود شکست خورده‌اند و متعاقب آن گزینه سومی که مریم رجوی پیشنهاد می‌کند، از حیذ انتفاع خارج است.

مزدا پارسی

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا