
در تاریخ معاصر خاورمیانه، کمتر جریانی به اندازه سازمان موسوم به مجاهدین خلق (فرقه رجوی) با چنین حجمی از اشتباهات استراتژیک، تحلیلهای غلط، و فریبکاریهای رسانهای و درونسازمانی شناخته شده است. در رأس این جریان، مسعود رجوی و پس از وی مریم رجوی با وعدههای پوشالی، سالها نیروهای خود را در توهم سقوط قریبالوقوع نظام جمهوری اسلامی نگاه داشتهاند.
بازگشت به ۲۰۰۳: سقوط صدام و «شلیک به خود»
در بهار ۱۳۸۲، با آغاز حمله آمریکا و متحدانش به عراق و سقوط رژیم صدام حسین در کمتر از ۲۰ روز، مسعود رجوی که حمایت آشکار صدام را سالها پشتوانه بقای خود میدانست، ناگهان خود را بدون پشتوانه یافت. در همان روزها، سازمان مجاهدین خلق در اقدامی نمایشی، شلیک یک موشک به درون خاک عراق را «اعلان ورود به فاز سرنگونی» معرفی کرد!
این در حالی بود که تمامی نهادهای بینالمللی و سفارتخانهها، به دستور واشنگتن و فرماندهان پنتاگون نظیر کالین پاول و دونالد رامسفلد، عراق را ترک کرده بودند. در واقع، رجوی به جای تحلیل واقعبینانه از وضعیت منطقه، با خیالپردازی، سقوط صدام را با آغاز سقوط جمهوری اسلامی یکی دانست. اما آنچه رخ داد، فقط فروپاشی پناهگاه سیاسی او در بغداد بود، نه بیشتر.
۲۰۲۵: بازی تکراری با «فردو» و فریب مجدد نیروها
اکنون و در جریان بحران ۱۲ روزه و حمله آمریکا به تاسیسات فردو در حمایت از اسرائیل، باز هم «مریم رجوی» سناریوی قدیمی همسر گمشدهاش را تکرار کرده است. او به نیروهای خسته و منزوی سازمان در آلبانی و کشورهای اروپایی القا کرده که “تاریخ تکرار شده”، و این همان «لحظه سرنگونی» است.
اما این بار هم چیزی جز رؤیایی واهی در کار نیست. جمهوری اسلامی نه در آستانه فروپاشی است، نه نظامی بیپشتوانه در داخل. آنچه رجوی ارائه میدهد، صرفاً یک توهم تبلیغاتی برای حفظ نیروهای سالخورده و منزوی در پادگان اشرف ۳ است. از منظر سیاسی و نظامی، هیچکدام از تحلیلهای رجویها در گذشته تحقق نیافته، و آنچه اکنون رخ میدهد هم صرفاً تکرار همان فریب است.
تحلیل بیپایه و فریب مستمر
رفتار این گروه نه بر اساس تحلیل سیاسی، بلکه بر پایه نیاز به بقا و کنترل روانی اعضاست. رجویها با بهرهگیری از روانشناسی فرقهای، به جای ارائه تصویر واقعی از شرایط منطقه، همواره یک «نقطه عطف خیالی» را پررنگ میکنند تا مانع ریزش نیروهایشان شوند.
و این دقیقاً همان چیزی است که در ضربالمثل زیبای ایرانی به آن اشاره شده:
شتر در خواب بیند پنبهدانه، گهی لپ لپ خورد، گه دانهدانه…
رجویها در خواب خیالپردازانه خود، «فردو» را آغاز سقوط ایران میبینند، همانطور که روزی «بغداد» را پایان کار جمهوری اسلامی دانستند. اما تاریخ بارها نشان داده که این تحلیلها نه تنها نادرست، بلکه زیانبارترین توهماتی است که یک گروه میتواند به خورد اعضایش بدهد.
فریدون ابراهیمی