آیا حمله اسرائیل به ایران یک سر فصل بود ؟ – قسمت اول

برای فهم اینکه حمله اسرائیل به ایران یک سرفصل سیاسی بود باید گفت که بله این کار اسرائیل در روز 23 خرداد سال 1404 یک سرفصل سیاسی برای تاریخ ایران بود چرا که همه باید در این مورد دست به موضعگیری می زدند از مردم عادی جامعه گرفته تا گروههای سیاسی که مدعی آزادی خواهی […]

برای فهم اینکه حمله اسرائیل به ایران یک سرفصل سیاسی بود باید گفت که بله این کار اسرائیل در روز 23 خرداد سال 1404 یک سرفصل سیاسی برای تاریخ ایران بود چرا که همه باید در این مورد دست به موضعگیری می زدند از مردم عادی جامعه گرفته تا گروههای سیاسی که مدعی آزادی خواهی و حقوق بشر بودند باید در این مورد وارد شده و موضعگیری می کردند.

سرفصل یعنی چه ؟

در تاریخ کشورها همیشه سرفصل هایی وجود دارد چه در زمینه فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و یا سیاسی.
البته این سرفصل ها می تواند باعث پیشرفت و یا همبستگی شود و قدرت آن کشور را به همراه داشته و یا به سمت نابودی بکشاند. در ایران نیز سرفصل هایی وجود داشت که می توانست کشور را به قهقرا برده و یا به جلو سوق بدهد. ما اکنون قصد نداریم به همه سرفصل های مهم در تاریخ ایران اشاره کنیم بلکه قصد داریم به سرفصل های سیاسی که می توانست کشور را به سمت نابودی بکشاند اشاراتی داشته باشیم و اینکه چگونه همه افراد و گروهها در مقابل آن سرفصل مسئول هستند و باید دست به موضعگیری بزنند .

سرفصل قیام 15 خرداد 42

قیام 15 خرداد جنبشی است ماندگار که راه مبارزه در برابر ظلم و ستم را به مردم آموخت و رهبر و پیشوای انقلاب نیز با مشاهده حمایت و پشتیبانی مردم از او، با اتکا به خداوند و این حمایت مردمی، در راه مبارزه با دیکتاتوری پهلوی گام های خود را راسختر برداشت. شاید در نگاه اول قیام 15 خرداد 42 به شکست انجامید ولی این مسیری را باز نمود که ثمره آن قیام در انقلاب مردم ایران یعنی 22 بهمن 57 به بار نشست. البته در آن دوران بودند گروههایی که مخالف حرکت رهبری بودند و این حرکت را حرکتی کور و ارتجاعی و بر ضد اصلاحات مترقیانه شاه می دانستند و سعی می کردند در جزیره آرامش پهلوی جا خوش کنند .

22 بهمن پیروزی انقلاب مردم ایران

بعد از مبارزات در نهایت مردم ایران توانستند در روز 22 بهمن 1357 شاه را سرنگون و حکومت اسلامی را بر پا کنند این انقلاب را می توان ادامه مبارزات مردم ایران در گذشته دانست که پایه اصلی آن قیام 15 خرداد 1342 بود .

انقلاب مردم ایران یک سرفصل تاریخی بود چون دیگر حکومت سلطنتی شاه سرنگون شده و مردم می توانستند قدرت را بدست گرفته و به اداره کشور بپردازند و دیگر خبری از استعمار غرب نبود و طی این سالها شاهد رشد و شکوفایی مردم ایران بودیم .

بعد از پیروزی انقلاب مردم ایران، تعدادی از احزاب و گروه ها سعی کردند تا ماهی خود را از آب بگیرند و به مطامع خود دست پیدا کنند. تعدادی از این سازمانها شروع به فریبکاری نمودند ابتدا با انقلاب مردم ایران همگام شده و بعد در پشت صحنه با سازمانهای اطلاعاتی غربی شروع به همکاری کردند و می خواستند انقلاب نوپای مردم ایران را سرنگون کرده و به قدرت برسند. در این میان سازمان مجاهدین بطور خاص رجوی که در زندان تن به همکاری با ساواک داده بود و عامل دستگیری بنیانگذاران سازمان بود بعد از رهایی از زندان طلبکاری از رهبری انقلاب مردم ایران را داشت و می گفت رهبری انقلاب به سرقت رفته است و باید رهبری به او می رسید!

31 شهریور 1359 شروع جنگ عراق علیه ایران

بعد از شکست چند توطئه آمریکا علیه ایران راه نهایی را حمله نظامی عراق به ایران دیدند چون فکر می کردند ارتش ایران بعد از سرنگونی شاه کاملا ضعیف شده و توان مقابله با دشمن خارجی را ندارد. به همین خاطر یک هفته ای صدام به تهران خواهد رسید. ولی با مقاومت مردم ایران این توطئه شکست خورد و مردم ایران از این توطئه سربلند بیرون آمدند و گروههایی مانند سازمان مجاهدین که در ابتدای شروع جنگ موضع علیه عراق داشت به یک باره به عوامل ارتش صدام تبدیل شد و در کنار نیروهای عراق به مواضع نیروهای ایرانی حمله می کرد و این کار را برای خود مشروع می دانست! البته شکست در عملیات مرصاد درس بزرگی به رجوی داد که نمی توان روی خون مردم ایران پا گذاشت و به قدرت رسید و عملا به نوکری برای صدام تبدیل شد و با توجه به این عملکرد هیچ جایگاهی نزد مردم ایران نداشته و همه از رجوی به عنوان دشمن مردم ایران یاد می کنند. او هر چقدر هم می خواهد اندر باب مفید بودن رفتن به عراق و همکاری با دشمن حرف بزند ولی همه اینها نشان از شکستی است که رجوی در استراتژی خورده است.

ادامه دارد…

هادی شبانی