نامه خواهران ملکی به برادرشان علی اشرف ملکی در کمپ آلبانی مجاهدین

برادر عزیز علی اشرف جان ما خواهرانت دو قلب مهربان خود را فدای سلامتی ات می کنیم و آرزوی تندرستی برایت داریم. هرچند نمی دانیم اکنون در آن وادی غریبه و بی مهر برادرمان در چه وضعیت جسمی و روحی می باشد و نمی دانیم با آن کمبود رسیدگی اعم از پزشکی و امکاناتی برای […]

برادر عزیز علی اشرف جان ما خواهرانت دو قلب مهربان خود را فدای سلامتی ات می کنیم و آرزوی تندرستی برایت داریم. هرچند نمی دانیم اکنون در آن وادی غریبه و بی مهر برادرمان در چه وضعیت جسمی و روحی می باشد و نمی دانیم با آن کمبود رسیدگی اعم از پزشکی و امکاناتی برای لایه های پایین تشکیلات فرقه ای در چه شرایطی به سر می بری. ولی هر شب و روز در نگرانی هستیم و می دانیم که برادرمان اکنون احتیاج به پرستاری و رسیدگی خواهرانه دارد و نه این سیستم حاکم بی رحم و خشک.

برادر جان خودت خوب می دانی جایی که در آن گیرافتاده ای جای ایده آل مرام تو نیست و قطعأ می دانیم شب و روز را با تناقض و سختی پشت سر می گذاری اما چرا با یک لحظه و تلنگر به خود از آن دنیای برهوت وغیر انسانی رها نمی شوی؟

برادر عزیز ما کاری از دستمان برنمی آید و فقط کارمان شده حسرت و غصه خوردن برای اینکه تو گرفتار هستی و ما نمی توانیم نجاتت دهیم. نگران سن و سال و وضعیت جسمی ات هستیم و هر روز با شنیدن خبر مرگ نفرات گرفتار در آن خراب شده قلب مان می لرزد و افسوس می خوریم که چرا این انسان ها بایستی در غیاب مهر و عواطف خانواده در ناکجا آباد توسط سران فرقه دفن شوند و به فراموشی سپرده شوند.

برای چندمین بار از تو تقاضا داریم دل ما را شاد کن و برگرد.

خواهرانت: شهلا و مهری ملکی