اخیرا، تشکیلات تروریستی رجوی در یکی از لجن نامه هایش موسوم به افشاگر که از رسانه های رسمی تشکیلات تروریستی رجوی است، در حرکتی نخنما و تکراری، با راهاندازی بخشی تحت عنوان پرونده تلاش کرد بار دیگر به تخریب و ترور شخصیتی اعضای جداشده بپردازد؛ کسانی که سالها از نزدیک با مناسبات درونتشکیلاتی اش آشنا […]
اخیرا، تشکیلات تروریستی رجوی در یکی از لجن نامه هایش موسوم به افشاگر که از رسانه های رسمی تشکیلات تروریستی رجوی است، در حرکتی نخنما و تکراری، با راهاندازی بخشی تحت عنوان پرونده تلاش کرد بار دیگر به تخریب و ترور شخصیتی اعضای جداشده بپردازد؛ کسانی که سالها از نزدیک با مناسبات درونتشکیلاتی اش آشنا بوده و امروز بهعنوان افشاگران واقعی، پرده از چهره واقعی و کریه رجوی و عملکرد جنایتکارانه آن برداشتهاند.
اما آنچه در این “لغزخوانی” رسانهای عرضه شده، چیزی بیش از تکرار صدباره ادعاهای پوسیده و جعلی نیست.
اتهامزنی، برچسبسازی و حملات سازمانیافته به منتقدان و جداشدگان، روشی کهنه و همیشگی در قاموس این تشکیلات است؛ تشکیلاتی که به جای پاسخگویی به جنایات، خیانتها، و همپیمانی با دشمنان ایران، همواره زبان تهدید، توهین و تهمت را پیش گرفته است.
واقعیت این است که این حملات، بیش از آنکه نشانهی قدرت باشند، فریاد ترس و درماندگی رجویها از صدای حقیقت است؛ صدایی که امروز دیگر نه در خلوت، بلکه در رسانهها، دادگاهها و محافل بینالمللی طنینانداز شده است. افشاگری اعضای جداشده، تشکیلات تروریستی رجوی را به چنان استیصالی کشانده که دست به دامن ابزارهای سخیف و پروندهسازیهای دروغین شدهاند.
این نمایش مضحک ایران افشاگر نه مشروعیت دارد، نه اثرگذاری، و نه حتی تازگی. جامعه آگاه و بیدار امروز، بهتر از همیشه میداند که پشت این هجمهها، ترس از فروپاشی کامل تشکیلات و رسوایی جهانی نهفته است.
پایان دوران سانسور و دیکتاتوری و مغزشویی تشکیلات تروریستی رجوی نزدیک است. حقیقت در راه است، و صدای افشاگران خاموش نخواهد شد.
عیسی آزاده

