باز هم فرافکنی و لجن پرانی مجاهدین خلق در قبال افشاگری اعضای جداشده

تجربه بیش از 25 سال آشنایی و حضور تمام وقت در تشکیلات گروه رجوی شناخت دقیقی از فرهنگ و ادبیات این گروه به من داده تا بتوانم کنش و واکنش آنها در قبال موضوعات مختلف و بخصوص اعضای جداشده از آنها را بخوبی تجزیه و تحلیل و نقطه آغاز پرداختن به آن را تحلیل کنم. […]

تجربه بیش از 25 سال آشنایی و حضور تمام وقت در تشکیلات گروه رجوی شناخت دقیقی از فرهنگ و ادبیات این گروه به من داده تا بتوانم کنش و واکنش آنها در قبال موضوعات مختلف و بخصوص اعضای جداشده از آنها را بخوبی تجزیه و تحلیل و نقطه آغاز پرداختن به آن را تحلیل کنم. تجربه روان شناختی من از گروه رجوی در قبال اتخاذ موضع برعلیه اعضای جداشده که بعد از سالها حضور تمام وقت در این تشکیلات و پرداخت بهای سنگین عمر و جوانی در نهایت تصمیم به انتخاب مسیری غیر از گروه رجوی گرفتند این است که آنها بدلیل استفاده و بکارگیری متد و تاکتیک مغزشویی و کنترل مخرب ذهن اعضا عمیقا به اصل هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدن به هدف می توان و باید از هرشیوه ای استفاده نمود پیروی می کنند.

این تشکیلات بجای پاسخ اصولی و واقع بینانه به موضع گیری ها و مستندات اعضای سابق خود به فرافکنی و ادبیات اتهام و فحش به شیوه گوبلز می پردازد، با تصور اینکه دروغ هرچه بزرگ تر باشد باورش ساده تر است، را به مخاطبین خود القاء نماید. اعضایی که طی سالها در تشکیلات این گروه بصورت حرفه ای و تمام وقت عمر و جوانی تلف کرده اند بخوبی نشست های موسوم به طعمه را بیاد می آورند. در جریان این نشست ها که با هدف مانیتور ذهن و القاء افکار مالیخولیایی رجوی و در هم شکستن اراده شخصی و مستقل اعضا برنامه ریزی شده بود، اعضا با وجود حضور فیزیکی در تشکیلات و پوشیدن لباس به اصطلاح مقدس ارتش آزادیبخش در نشست ها به مامور نفوذی وزارت اطلاعات و شعبه ای از سپاه پاسداران متهم ، و به جرم همین خیانت به اعدام محکوم می گردیدند.

بغض و کین رجوی از عناصری که از تشکیلاتش جدا و به دنبال زندگی شخصی خود رفته و یا مناسبات گذشته را نقد می کردند، باور نکردنی بود! آنجا که چشم در چشم اعضا و در منتهای بیشرمی خطاب به آنها گفت: من اگر یک تیر داشته باشم در انتخاب شلیک به یک عضو پاسدار و عضو جداشده تردید نمی کنم و من عضو جداشده را هدف قرار خواهم داد. وی سپس در توجیه این قیاس گفت صحبت ها (افشاگری های)عضوی که از ما جداشده به مراتب تاثیرتش از موضع گیری یک عضو سپاه بر روی مردم عادی بیشتر است زیرا آنها از دید مردم بخاطر تجربه و شناخت سالیان از تشکیلات، تاثیر گذار تر است!

براساس همین پیش فرض دروغ پراکنی گروه رجوی در مورد اعضای انجمن نجات مازندران قابل فهم است، زیرا جرم آنها این است که اسرار (جنایت ها و خیانت ها) رجوی را افشا و در مقابل چشمان تمامی وجدان های بیدار آشکار می سازند. رجوی روزی در تشکیلات گفت وقتی دشمن شما در قبال موضع گیری ها و فعالیت های افشاگرایانه شما به داد و فغان برمی خیزد، بدانید که درست به هدف زده اید! اگر غیر از این بود مشخص میشود کارتان تاثیری نگذاشته است!

حضور اعضای انجمن نجات مازندران در دادگاه سی و ششمین جلسه رسیدگی به اتهامات 104 نفر از سران مجاهدین خلق و افشای روابط پشت پرده و عیان سران این گروه با اسراییل و فروش اطلاعات فعالیت های هسته ای ایران و ترور دانشمندان و نقش خائنانه آنها در تجاوز نظامی اخیر بدجوری آنها را سوزانده است بطوریکه بصورت دیوانه وار همانند گذشته اقدام به لجن پراکنی برعلیه افشاگری های آنها نموده است.این موضع گیری هیستریک و کف از دهان خارج کردن رجوی مشخص می کند تا کجا این افشاگری ها درست و تاثیرگذار بوده است. باید خطاب به رجوی و دیگر عواملش گفت که این ترفندهای نخ نما شده دیگر تاریخ مصرفش تمام شده و حتی اعضای شستشو مغزی شده در غار اشرف سه را هم نمی فریبد.

علی اکرامی