در قسمت اول نوشتار، مروری بسیار کوتاه بر تاریخچه رذالت بار سازمان مجاهدین خلق داشتیم و یک سئوال را نیز از سازمان مطرح کردیم، در ادامه به سایر سئوالات از این سازمان می پردازیم به این امید که اگر یک نفر هم با خواندن این سئوالات ، نسبت به دروغ پردازی های این سازمان ، […]
در قسمت اول نوشتار، مروری بسیار کوتاه بر تاریخچه رذالت بار سازمان مجاهدین خلق داشتیم و یک سئوال را نیز از سازمان مطرح کردیم، در ادامه به سایر سئوالات از این سازمان می پردازیم به این امید که اگر یک نفر هم با خواندن این سئوالات ، نسبت به دروغ پردازی های این سازمان ، فقط شک کند، برای ما کافیست:
2- سازمان مدعی است که پرچمدار ایدئولوژی اسلام و شیعه است، در کجای این اسلام، مقرر شده است که برای مبارزه و جهاد! باید کودکان را از والدین جدا کرده و طلاق اجباری را بین زنان و مردان جاری کرد؟
3- طبق کدام اصل مبارزه، باید اعضای داوطلب سازمان در نشست های روزانه عملیات جاری مغزشوئی شوند و در نشست های غسل ، به گناهان جنسی شان ، اعتراف کنند و جمع حاضر آنها را در نشست های موسوم به دیگ فحش کاری کرده و آب دهان روی آنها بیاندازند؟
4- در کدام مبارزه در این کره خاکی، رهبر، زنان مطلقه اعضای خود را به عقد خود در می آورد و با زنان جوان، در خلوت به زنا و اعمال منافی عفت مبادرت می کند؟ آیا در “حریم رهبری” رهبر باید دست به ” معراج جمعی ” ( سکس گروهی) با زنان زده و اصطلاح به ” نوک قله رسیدن ایدئولوژیک ” را برای آنان به ارمغان بیاورد؟(مستندات این ادعا در اینترنت براحتی قابل راستی آزمایی است).
5- زندان انفرادی، بدون هیچ شکنجه و ضرب و شتمی، “شکنجه سفید” نامیده می شود، که در این سازمان بصورت گسترده در مورد اعضای سازمان اعمال می گردد، این نوع از شکنجه روحی، شکنجهٔ سفید (به انگلیسی: White torture)، نوعی شکنجهٔ روانشناختی مبتنی بر «محرومیت حسی» و «ایزوله کردن» شخص است. شکنجهٔ سفید سبب تخریب «هویت شخصیِ» شکنجه شونده و کاهش زیادی در «محصولات فکریِ» او میشود. شکنجه سفید از این جهت سفید نامیده می شود که هیچ عوارض جسمی مشهودی همچون زخم و جراحت بر بدن قربانی برجا نگذاشته و پس از به کارگیری آن هیچ مستندی درباره عوارضی که فرد متحمل شده از آن به صورت فیزیکی بدست نخواهد آمد. چرا سازمان با دست باز از این شکنجه استفاده می کرده و می کند؟( البته برای خوانندگان فهیم باید عرض کنم که نگارنده به مدت 6 ماه در زندان اسکان این سازمان واقع در ضلع جنوب شرقی پادگان مخوف اشرف ، از مهر ماه 1376 تا آخر اسفند ماه 1376، در سلول های انفرادی این سازمان نه تنها محبوس شدم بلکه در بازجوئی های شبانه نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. )
سئوال از این شکنجه گر محمد حیاتی که خود را نماینده ی این سازمان می داند، بسیار است، می دانم که او و سازمان 60 ساله اش، هرگز به این سئوالات پاسخ نخواهند داد، ماهیت این سازمان بر شکنجه و شستشوی مغزی اعضای خود، استوار است، این سازمان 6 دهه سردمدار جنایت و تروریسم جهانی بوده است، برای ما که تجربه ی حضور مستمر و حرفه ای در این سازمان فرقه ای را داشتیم، صحبت از مبارزه برای آزادی خلق ، مقاومت در راه نیل به آزادی، آلترناتیو مستقل و قدرتمند، انسجام تشکیلاتی، شصت سال پایداری یک جریان سیاسی – اجتماعی و … مشابه شنیدن طنزی تلخ و تاریخی است که تک تک سلول های بدن ما ، با شنیدن آنها عذاب کشیده و شکنجه می شوند. دوران حسابرسی و دادگاه و اینترپل برای این سازمان فرا رسیده است و شکنجه گران و رهبران این گروه باید منتظر فرجام سختی باشند.
محمد رضا مبین

