وقتی در محافل رسانهای یا سیاسی از گروه تروریستی مجاهدین خلق به عنوان “گروهی خطرناک” یاد میشود، منظور از این واژه هرگز توان نظامی یا قدرت براندازی آنان نیست. واقعیت این است که این گروه سالهاست از نظر ساختار عملیاتی، نیروی انسانی و حتی پایگاه اجتماعی به موجودی فرسوده و منزوی تبدیل شده است. آنچه […]
وقتی در محافل رسانهای یا سیاسی از گروه تروریستی مجاهدین خلق به عنوان “گروهی خطرناک” یاد میشود، منظور از این واژه هرگز توان نظامی یا قدرت براندازی آنان نیست. واقعیت این است که این گروه سالهاست از نظر ساختار عملیاتی، نیروی انسانی و حتی پایگاه اجتماعی به موجودی فرسوده و منزوی تبدیل شده است. آنچه باعث میشود همچنان در تریبونهای رسمی و تحلیلهای سیاسی از واژه خطرناک برای توصیف آنان استفاده شود، به جنبهای عمیقتر و نگرانکنندهتر بازمیگردد: خطر ذاتی، ایدئولوژیک و اخلاقی این تشکیلات.
۱. خطر ذاتی در ایدئولوژی فرقهای
ایدئولوژی تشکیلات مجاهدین خلق بخصوص از زمان قدرت گرفتن مسعود رجوی، مبتنی بر ترکیبی از خشونت، فریب و نفی اخلاق انسانی بوده است. این گروه با برداشتهای التقاطی از دین و سیاست، نوعی تفکر «هدف وسیله را توجیه میکند» را به هسته مرکزی باور خود تبدیل کرده است. در این تفکر، هیچ ارزش انسانی، اخلاقی یا دینی وجود ندارد که در برابر هدفشان یعنی دستیابی به قدرت معنا داشته باشد.
از همین روست که در طول تاریخ فعالیت خود، از ترور شهروندان عادی تا استفاده ابزاری از اعضای خود ابایی نداشتهاند. برای آنان، انسان نه «ارزش» بلکه «ابزار» است؛ ابزاری برای تبلیغ، برای ترور، یا برای قربانی شدن در راه اهداف رهبران تشکیلات.
۲. بیرحمی سازمانیافته و بیاخلاقی ایدئولوژیک
در بسیاری از گروههای خشونتطلب، توحش به صورت رفتاری بروز میکند؛ اما در مورد گروه تروریست مجاهدین خلق، این توحش در سطح ایدئولوژی نهادینه شده است. به همین دلیل، رفتارهای غیرانسانیشان نه ناشی از هیجان یا عصبانیت، بلکه نتیجه آموزش، تلقین و نظم درونی این تشکیلات است.
آنان از جان و روح اعضای خود نیز میگذرند. جداسازی خانوادهها، ممنوعیت ازدواج، کنترل ذهنی و روانی، و استفاده تبلیغاتی از مرگ افراد، تنها بخشی از واقعیتهای درونی این گروه است. چنین ساختاری نه تنها تهدیدی برای امنیت ملی، بلکه خطری برای انسانیت و اخلاق اجتماعی است.
۳. خطر برای جوانان و جامعه امروز ایران
تشکیلات مجاهدین خلق در سالهای اخیر، با از دست دادن پایگاههای نظامی و حامیان سنتی، تمرکز خود را به جنگ روانی و عملیات رسانهای معطوف کرده است. آنان تلاش میکنند با استفاده از فضای مجازی و وعدههای فریبنده، بهویژه جوانان را جذب کنند.
اما خطر اصلی در همینجاست: آنها افرادی را که ناآگاهانه در دام تبلیغاتشان گرفتار میشوند، به ابزار مصرفی خود بدل میکنند. برایشان مهم نیست که سرنوشت این افراد چه میشود یا چه آسیبی به خانواده و آیندهشان وارد خواهد شد. در نگاه فرقهای گروه تروریست مجاهدین خلق، انسانها تنها مهرههایی هستند که هر زمان لازم شد، باید قربانی شوند.
۴. معنای واقعی خطر
بنابراین، وقتی از گروه تروریست مجاهدین خلق به عنوان “گروه خطرناک” یاد میشود، این واژه اشاره به قدرت یا نفوذ سیاسی ندارد. بلکه به خطر اخلاقی، روانی و انسانی اشاره دارد که از ذات این تفکر برمیخیزد. خطری که اگرچه ممکن است امروز در میدان جنگ فیزیکی حضور نداشته باشد، اما در عرصه ذهن، رسانه و اخلاق اجتماعی همچنان فعال است.
هشدار درباره این گروه، هشداری است برای حفظ آگاهی، اخلاق و انسانیت؛ چرا که بزرگترین تهدید آنان نه اسلحه، بلکه فریب و زوال وجدان انسانی است.
سالاری


































