رهبری عقیدتی مجاهدین، از ابتذال تا وقاحت

اگر حنیف نژاد و سایر بنیانگذاران مجاهدین اکنون زنده بودند، بر پایه مبانی اندیشه سیاسی خودشان، درباره ی نقض حقوق انسانها و بی توجهی به احساسات خانوادگی و عواطف مادرانه و پدرانه از سوی سردمداران فعلی دارودسته ستیزه جوی رجوی، چگونه می اندیشیدند و داوری می کردند؟

بدون تردید، رفتار و واکنش نابخردانه ی رهبری عقیدتی مجاهدین در برابر خواسته ی مشروع، طبیعی و قانونی پدر و مادر آقای خسروی و سایر خانواده هایی که فرزندان و عزیزانشان به نوعی تحت سیطره فرقه رجوی در قرارگاه اشرف بسر میبرند با مفاهیمِ پیشین و موجود در فلسفه سیاسی انسان مدرن قابل فهم نیست. ازاین رو، می بایست نظریه‌ ای بنیادی را درباره تمامیت خواهی رهبری عقیدتی فرقه ی رجوی پیش گذاشت و روش های غیر انسانی و غیر دموکراتیک رهبران فرقه ی تروریست مجاهدین را گونه ی تازه ‌ای از فاشیسم توصیف کرد که با همه تعاریف و انواع دیگری که در آثار نوشته شده و نظریه های سیاسی آورده شده است، تفاوت قابل تامل دارد.

بی توجهی به احساسات خانوادگی و عواطف انسانها و برده انگاشتن نیروها و کادرها در درون مناسبات فرقه ی رجوی از مواردی ست که در هیچیک از احزاب یا سازمانهای سیاسی تاکنون مشاهده و تجربه نشده است. فهم ماهیت مناسبات و تفکر ضد انسانی دارودسته رجوی و کارکردهای آن جز به خشونت، ستیزه جویی و نقض مستمر و مداوم حقوق انسانها منجر نمی گردد که این معنا هم اکنون در کانون تأملات و انتقادهای آشکار و عریان خانواده های عضو انجمن نجات قرار دارد. از این رو، عجب و عبث نیست که در طی سالهای اخیر، همچنان ماهیت مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف و عملکردهای غیر اخلاقی سردمداران مجاهدین، از سوی خانواده های افراد تحت اسارت فرقه رجوی مورد نقد و بررسی جدی و اعتراض همه جانبه واقع می گردد.

مطالعه و تامل در نامه ی پدر و مادر آقای اکبر خسروی که به مقامات صلیب سرخ نوشته اند ؛ و فرزندشان اکبر سالهای طولانی ست بدون هیچ امکان تماس و یا ارتباط با خانواده اش در ایران تحت سیطره ی فرقه رجوی در قرارگاه اشرف بسر میبرد، بوضوح انگیزه‌های اعتراضی نیرومند والدینی چشم انتظار و غمناک را به تصویر می کشد که از اسارت ذهنی و فیزیکی فرزندشان در مناسباتی غیر دموکراتیک در عصر کنونی، بستوه آمده اند.

با امید به رهایی فرزند خانم و آقای خسروی از سیطره ی فرقه رجوی و بازگشت ایشان به کانون گرم خانواده.

آرش رضایی

مسئول انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی

با نام و یاد خداوند بخشاینده و مهربان

ریاست محترم جستجوی کمیته بین المللی صلیب سرخ دفتر تهران جناب آقای فردریک

تامل در نامه ی پدر و مادر آقای اکبر خسروی که به مقامات صلیب سرخ نوشته اند ؛ و فرزندشان اکبر سالهای طولانی ست بدون هیچ امکان تماس و یا ارتباط با خانواده اش در ایران تحت سیطره ی فرقه رجوی در قرارگاه اشرف بسر میبرد، بوضوح انگیزه‌های اعتراضی نیرومند والدینی چشم انتظار و غمناک را به تصویر می کشدبا سلام و خسته نباشید بنده پدر اکبر خسروی فرد مستقر در قرارگاه اشرف که مدت 17 سال از جوانی خود را در بند به اصطلاح طرفداران حق و حقیقت (مجاهــدین) که مکاتبات قبلی نیز داشته ام به عرض می رسانم که در این مدت ما هیچگونه دیدار و یا حتی تماسی با وی نداشته ایم من که خود فردی نابینا از هر دو چشم می باشم و مادر وی نیز که مریض و رنجور در غم ندیدن فرزند بزرگمان که رنجورتر از قبل نیز شده است تا این لحظه هیچ ارتباطی با وی نداشته ایم در این مدت 17 سال تنها ارتباط ما نامه ای بوده که توسط یکی از خانواده های افراد مستقر و بصورت دستی از اکبر بدستمان رسیده که متن نامه هم آنگونه که معلوم بود تحت فشار افراد مجاهدین و گفتارهای آنها توسط پسرم نوشته شده بود در طول این مدت نامه های زیادی را از طریق آقای آرش رضایی و دفتر انجمن نجات شاخه آذربایجان غربی برای وی ارسال و در آن نامه ها شماره تلفن تماس را هم برای وی نوشته ایم ولی سران مجاهدین نه تنها نامه ها را بلکه شماره تماس را هم برای وی نشان نداده اند و در جواب یکی از نامه ها وی را تحت فشار مقابل دوربین شبکه تلویزیونی خود برده و آنچه را که خواسته مجاهدین بوده را از طریق وی بیان کردند و اجازه آزادانه صحبت کردن را به وی نداده اند.

جناب آقای فردریک من پدری نابینا و از کار افتاده با مادری مریض که با هزاران سختی و مشقت وی را بزرگ کرده ایم چرا باید بعد از 17 سال سختی و مشقت کشیدن و بزرگ کردن وی، او را از دست داده و 17 سال از عمر و جوانی او را در بند مجاهدین ببینیم. الان که او بزرگتر شده و باید کمک حال من و خانواده اش باشد و برادران و خواهران کوچکتر خود را حمایت کند چرا باید وقت خود را به بطالت و پوچی در قرارگاهی که از سخت ترین پادگانهای نظامی هم بدتر است بگذراند. بدون اینکه کوچکترین تماس و یا ارتباطی با خانواده اش داشته باشد.

آنها از ساده لوحی و جوانی وی استفاده کرده و مانند سایر فریب خوردگان در بند فرقه از او استفاده سیاسی می کنند. به گفته یکی از دوستانش که مدتی است از آنجا برگشته وی تحت شدیدترین فشارها و اسیر خواسته ها و عقاید آنها بوده است.

جناب آقای فردریک بنده پدر وی بهمراه مادرش تنها تقاضایی که از شما داریم اینست که آرزوی دیدار وی را برای ما به حقیقت تبدیل کرده و از شما خواستاریم تا وی را از بند این طرفداران به اصطلاح حق و حقیقت نجات دهید و به او این امکان را فراهم کنید تا رهایی او از چنگال آنها با خانواده اش حداقل یک تماس تلفنی و مکاتبه برقرار کند تا هم خود او و هم ما از این نگرانی خارج شویم.

در پایان من و خانواده ام از تلاش های پیگیر شما و سایر کارکنان و همچنین اعضای محترم انجمن نجات که در پی آزادی و احقاق حق افراد در بند فرقه رجوی هستید بی نهایت متشکر و سپاسگذاریم.

همیشه پیروز و موفق باشید 20/8/1387

سیف اله خسروی و بطول سلطانی پدر و مادر اکبر خسروی

رونوشت:

1- انجمن نجات دفتر آذربایجان غربی جهت درج در سایت

2- سازمان دیده بان حقوق بشر (دفتر واشنگتن – نیویورک – پاریس – لندن)

3- عفو بین الملل (دفتر واشنگتن – نیویورک – لندن – پاریس)

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا