… بحران هست و نیست در عراق: این بحران منبعث از عدم استمرار حفاظت مجاهدین از ناحیهی نظامیان امریکایی و عدم تضمین امنیتی آنان و یا واگذاری حفاظت اردوگاه اشرف به ارتش عراق نیست، بلکه زاییدهی تغییر سیستم در عراق و بهوجود آمدن اوضاع کیفاً متفاوت با آنچه که مجاهدین در آن قرار داشتند میباشد. عدم حفاظت از جانب امریکا یک موضوع بیاهمیت است که جای خالی آنرا تضمینهای دولت عراق برای رعایت همان اصول و قوانینی که مورد خواست مجاهدین است و آنرا حتی در ظاهر هم بیان میکنند، میتواند پر کند و اساساً جنجال در اینباره، تبلیغاتی و روبنایی است…
(این یادداشت بر اساس اطلاعات ِ "آخرین جمعبندی راهبردی مجاهدین پیرامون شرایط جهانی، منطقه و گروه و راههای برون رفت از بن بست موجود" تهیه و تدوین گردیده است.)
بیاییم از این اصل آغاز کنیم که رجوی هیچگاه بهدنبال نابودی گروه مجاهدین نبوده، بلکه در راستای تلاش برای رسیدن به قدرت، حفظ تشکیلات و سازماندهی مجاهدین به هر قیمت ممکن را اصلیترین وظیفهی خود دانسته و میداند.
هرگاه هم که حمام خون بهراه انداخته و نیروها را به قربانگاه فرستاده، در جهت امتیازگیری سیاسی بوده است که هزینهی این امتیازگیری جز با قربانی کردن اعضای گروه قابل پرداخت نبوده است. *
این اصل، کلیدی است برای گشودن دری که حقایق مربوط به تصمیم رهبری مجاهدین (شخص رجوی) برای انتخاب نحوهی خروج از شرایط کنونی را در معرض دید ما قرار میدهد.
دورانی که در حال حاضر گروه تروریستی مجاهدین در آن بهسر میبرد، نه براساس تحلیلِِ منتقدین مجاهدین و اعضای جداشدهی این گروه، بلکه بر مبنای اعترافات رهبری خودشان، دوران بحران، بنبست و مقطعی است که بود و نبود مجاهدین در آن تعیین تکلیف میشود.
بدیهی است که بستر وضعیت حاضر بهعنوان نقطهی اوج بحران، دامنهای پرماجرا در گذشته دارد که سیستم رهبریکنندهی مجاهدین (اعم از رجوی و بخشهای دیپلماسی و اطلاعاتی گروه)
برچسب ها
یادداشت هایی از درون مناسبات مجاهدین ۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت دوم
افشاگری جدا شده ها تأثیرگذار بوده سازمان مسعود هر روز رسواتر از قبل
یادداشت هایی از درون مناسبات مجاهدین ۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت اول
۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت دوم
داریوش قنواتی در قسمت قبل یکی از صدها موارد نقض حقوق بشر در تشکیلات مجاهدین را شرح داد. تحقیر اعضا به خاطر عدم نوشتن درخواست عملیات انتحاری اوایل که وارد تشکیلات شده بودم به طور پیوسته و شبانه روز زیر بمباران تئوری ایدئولوژی سازمان قرار داشتم. جوان و خام بودم. قدرت تجزیه و تحلیل وقایع […]
سازمان مسعود هر روز رسواتر از قبل
بعد از انقلاب سال 57 سیاست سازمان ابتدا همکاری با انقلاب نوپای مردم ایران بود و در اوایل همواره در نشریات و سخنرانی هایشان از رهبر بی بدیل انقلاب یاد می کردند. رفته رفته، هر چه جلوتر آمدیم ماهیت ذاتی و درونی سازمان بیشتر رو شد. رهبری این سازمان نتوانست خودش را با انقلاب نو […]
۱۲ سال حضورم در تشکیلات – قسمت اول
من یبر قنواتی که در تشکیلات مجاهدین به نام داریوش معروف بودم، قبل از سال 78 فریب افکار مجاهدین را خورده و جذب آنها شدم و متاسفانه در این سال از ایران خارج و به عراق رفتم تا وارد تشکیلات مجاهدین شوم. اما بعد از ورود به این تشکیلات به مرور با مشاهده اتفاقاتی متوجه […]

