شکست های روز افزون مجاهدین

دلهره های رجوی دوباره آغاز شده است. او نمی داند در مقابل موج درپیش – ریزش دوباره نیروها – چه کند. اگر قرار باشد مجاهدین از عراق اخراج شوند که این مساله قطعی است و با توجه به اعلام آمادگی ایران برای پذیرش نادمین گروه مجاهدین، رجوی جدای از تمام توجیهاتی که در طول سال ها برای نیروهای خود آورده و این توجیهات به نتیجه نرسیده و باعث شده تا افراد ناراضی برای جدا شدن از این گروهک و بخشیدن عطای مقاومت به لقای آن تردید نکنند، امروز و با توجه به امان دادن ایران به نادمین این گروهک راه بسیار سختی و به قرار شواهد و قراین غیر ممکنی رابرای مجاب کردن نیروهای خود در پیش دارد.

مسعود رجوی – با فرض زنده بودن – برای ادامه حبس فیزیکی و ایدئولوژیکی نیروهای خود با مشکلات زیاد و بزرگی رو به رو است:

1 – امروز دیگر صدام و حکومت دیکتاتوری او و زندان ابوغریب در روی زمین وجود خارجی ندارد تا مسعود رجوی بتواند برای فرود آوردن خشم بر سر نیروهایش، آنها را به تحویل دادن به نیروهای استخبارات صدام و زندان ابوغریب تهدید کند و در همین راستا دست رجوی برای شکنجه نیروهایش تا حدود بسیار زیادی بسته است.

2 – کمک های مالی بسیار زیادی که مسعود رجوی روزی از صدام دریافت می کرد نیز دیگر وجود خارجی ندارد ؛ دیگر صدام نیست تا از برنامه نفت در برابر غذا و صدها برنامه و تبصره دیگر به مجاهدین امتیاز بدهد و آنها را فربه کند (البته در عوض کمک اسراییلی ها و برخی از کشورهای عربی همچنان پا برجاست) اما راه بسیاری از خاصه خرجی های رجوی کاملابسته شده است.

3 – سلاح هایی که از نظر مسعود رجوی روزی به اندازه ناموس مجاهدین ارزش داشت امروز دیگر وجود ندارد و همه آنها را آمریکایی ها ضبط کرده اند. او دیگر نمی تواند نیروهای خود را با نوید حمله به ایران و فتح تهران فریب دهد چون تمام باقی ماندگان مجاهدین و حتی خود او و همسرش نیز می دانند که خبری از فتح و کشور گشایی وجود ندارد و باید در حسرت سلاح و جنگ و خون ریزی بمانند.

4 – دولت عراق در تصمیم خود برای باز پس گیری خاک اشغال شده این کشوراز دست قاتلین فرزندان عراق – مجاهدین – مصمم است و مجاهدینی که در روزهای اول طرح این مساله از جانب دولت عراق، چشم به پشت گرمی حمایت آمریکا از خود داشتند، امروز با سکوت آمریکا دراین مورد به خوبی می دانند که باید بروند و تنها کاری که در این مورد می توانند انجام دهند این است که با اعتراض در سطح اروپا و آمریکا و حمایت چند تن از پارلمانترهای اروپایی، هزینه های دولت عراق را برای این انتقال افزایش دهند.

5 – دولت آمریکا پس از لج بازی های بی حاصل با دولت مردمی عراق در مورد سرنوشت این گروهک تروریست به این نتیجه رسید که خواست نمایندگان میلیون ها عراقی برای عدم حمایت از جماعتی تروریست بسیار مقبول تر از درخواست سران باندی است که اگر از جانب آمریکا حمایت شوند، در باور مردم عراق مبنی بر حمایت آمریکا از تروریست ها بیش از گذشته تاثیر خواهد گذاشت.

6 – گذشته تیره و به شدت تروریستی مجاهدین به حدی است که هیچ کشوری حاضر به پذیرش این فرقه تروریست در خاک کشور خود نیست و حتی مصر نیز که روابط دیپلماتیک با ایران ندارد نیز در مورد پذیرش آنها با تردیدهای بسیار جدی رو به رو است. سران باند رجوی در حالی که هر روز از پیروزی های خیالی و پوشالی خود سخن می گویند، نتوانسته اند در مقابل پرسش های رو به فزونی نیروهای خود که می خواهند بدانند سرنوشتشان در آینده چه خواهد شد، جواب مشخصی ارائه دهند. تقریبا برای تمام نیروهای مانده در اشرف مسجّل شده است که رفتن آنها از این خاک اشغال شده حتمی است اما بسیار مضحک است که هنوز سران این فرقه پادگان اشرف را دژ پایداری می دانند.

نیروهای مانده در اشرف نمی دانند مقصد بعدی آنها کجاست و رجوی هم بسیار از این بابت نگران است که در پروسه انتقال اشرف – به هر کجا که باشد – افراد زیادی هستند که در پاسخ به ظلم های بسیاری که در طول سال های گذشته به آنها روا داشته شده است، قصد جدایی از این فرقه منحرف را دارند. اما سران باند ابله رجوی به جای آنکه در تلاش باشند تا از مانده نیروهای خود دلجویی کنند و آنها را با خود همراه کنند، ترجیح می دهند از افتخارات گذشته! بگویند و قله اشرف را همچنان تسخیر ناپذیر معرفی کنند.

7 – مسعود رجوی تلاش داشت تا آخرین ماموریتی که از جانب ارباب جدید- آمریکا – به او واگذار شده (ایجاد تفرقه در میان مردم عراق و تولید دشمنی میان دو دولت) رابه درستی انجام دهد اما او در این ماموریت نیز شکست خورد و راه به جایی نبرد تا آخرین فرصت خود رابرای ابراز وجود در مقابل آمریکا نیز از دست بدهد.

می توان حدس زد که روزهای اخیر روزهای بسیار پراضطرابی برای مسعود و مریم رجوی و تمام سران باند جنایتکار رجوی و البته فریب خوردگان باند اشرف بوده باشد اما با دقت در رویه چند دهه گذشته این باند تروریستی، باید به این نکته اذعان نمود که مجاهدین هر گاه که رو به سوی ضعف و سستی بوده اند، اینگونه تبلیغ کرده اند که پیشرفت و بالندگی آنها بیش از گذشته است. با این تفسیر باید شاهد ادعاهایی باشیم که مجاهدین در مورد موفقیت های خود سر می دهند!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا