مثل اینکه به اعضای خانواده علیرضا احمدخواه الهام شده بود که نگران و سراسیمه مکررا به دفترانجمن جهت کسب خبر از اوضاع به هم ریخته پادگان اشرف مراجعه میکردند چرا که علیرضا احمدخواه ازجمله کسانی بود که درجریان درگیریهای طرفین که به تحریک سران سازمان شدت عمل بیشتری گرفته بود، قربانی میشود و بدین وسیله سران سازمان بویژه شخص رجوی خانواده چشم انتظار دیگری را برای همیشه داغدار می کند.
به مجرد انتشار اخبار تحریک آمیز نیروهای سازمان مجاهدین دربرخورد با نیروهای محافظ عراقی و شروع درگیریهای فیزیکی طرفین، خانواده های چشم انتظار گیلانی ازجمله خانواده علیرضا احمدخواه به دفتر انجمن نجات مراجعه کرده و ضمن استمداد از دولت مردمی عراق و تمامی مجامع حقوق بشری برای نجات جان اعضای دربند فرقه رجوی در پادگان اشرف از اقدام انساندوستانه دولت عراق مبنی برتسلط کامل پادگان اشرف و مناسبات فرقه ای آن بمنظور رهایی اعضای دربند ابراز رضایت کردند ومنتظر بودند که ببینند که درآینده نزدیک سرنوشت عزیزانشان چه خواهد شد شاید که دراین مقطع که فرقه رجوی با فازجدیدی ازحضور نامشروع خود در خاک عراق و فروپاشی کامل مواجه شده است بتوانند با کمک دولت مردمی عراق به دیدارعزیزانشان نایل شوند وآنان را بدورازمناسبات مرگبار پادگان اشرف درکانون گرم خانواده ببینند.
انگار که برای اعضای خانواده علیرضا احمدخواه الهام شده بود که نگران و سراسیمه مکررا به دفترانجمن جهت کسب خبر از اوضاع به هم ریخته پادگان اشرف مراجعه میکردند چرا که علیرضا احمدخواه ازجمله کسانی بود که درجریان درگیریهای طرفین که به تحریک سران سازمان شدت عمل بیشتری گرفته بود، قربانی میشود و بدین وسیله سران سازمان بویژه شخص رجوی خانواده چشم انتظار دیگری را برای همیشه داغدار می کند.
جالب اینجاست که خود پیش دستی کرده وخبرکشته شدن علیرضا را نه به خاطراطلاع رسانی به خانواده مصیبت دیده بلکه بخاطر سوءاستفاده ازخون علیرضا وعلیرضاها ومظلوم نمایی درانظارجهانیان ضمن تماس تلفنی به خانواده اش میدهد که خانواده مربوطه به مجرد اینکه پی به هویت تلفن کننده میبرند ضمن فحاشی که برآمده ازقلب شکسته ودردمند بوده میپرسند که شما چرا طی 20 سال گذشته ولو یکبار از سلامت علیرضا به ما اطلاع رسانی نکردید؟!!!!
وما هستیم که الان شما را مسئول خون عزیزمان میدانیم وبایستی درمقابل دادگاه وتمامی وجدانهای بیداربشری پاسخگوباشید.
درزیر دادخواهی خانواده علیرضا احمدخواه را باهم مشاهده میکنیم.

برچسب ها
منتظر خبر آزادیت هستیم نامه رضا حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی
درگیری با حشمت و رشید؛ آغاز اسارت من خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم
مرا فریب دادید چند کلامی با مسعود رجوی
نامه رضا حمزه ای به عباس گل ریزان در کمپ آلبانی
سلام برادر زن عزیزم خوبی عباس سلامتی در چه حالی؟ من شما را همچون برادر خودم می دانم و از خداوند می خواهم همیشه سالم باشی. من و خواهرت فاطمه همیشه به یاد شما هستیم. از رفتنت چندین سال می گذرد و من و خواهرت نگران شما هستیم. کاش می دانستیم در چه وضعیتی هستی. […]
خاطرات رضا گوران عضو پیشین مجاهدین خلق – قسمت پنجم
رضا گوران در قسمت قبل خاطراتش درباره تعدادی از عملیات های ایذایی و تروریستی سازمان در خاک عراق و در خاک ایران مواردی را بیان کرد از جمله انفجار اتوبوس پیشمرگه ها در منطقه کفری عراق، عملیات بزرگ در خاک ایران و همچنین سه دانش آموزی که برای انجام عملیات به داخل ایران فرستاده شدند. […]
چند کلامی با مسعود رجوی
آقای رجوی می خواهم سخنی را با شما آغاز کنم آنقدر در تشکیلات شما سختی کشیده ام که نمی دانم از کجا شروع کنم. من در زمان جنگ سرباز بودم و در جبهه بدست نیروهای شما اسیر شدم. مرا به اردوگاه خودتان منتقل کردید در اُردوگاه توسط افرادی بنام سید سادات دربندی (عادل) و مجید […]
