مقدمه:
سایت ایران قلم در نظر دارد با توجه به حضور خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق در اروپا، مصاحبه ای را در چند قسمت با ایشان انجام دهد. طبعاً با توجه به جایگاه تشکیلاتی ایشان در شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق و همچنین ارتباط نزدیک وی با مسعود رجوی رهبری این سازمان، تجربیات و دیدگاه های ایشان می تواند در شناخت ماهیت فرقه مجاهدین خلق و همچنین اهداف استراتژیکی این سازمان در آینده بسیار مؤثر باشد. از خوانندگان درخواست می شود در صورتیکه سؤالی در ارتباط با مسائل مربوط به سازمان مجاهدین دارند آن را به آدرس اینترنتی هیئت تحریریه سایت ایران قلم ارسال کنند تا با خانم سلطانی مطرح شود. با تشکر ایران قلم:
اجازه بدهید خانم سلطانی کنکاش خود را از ابتدای پیام آقای مسعود رجوی آغاز کنیم. وی در آغاز این پیام خطاب به اعضای سازمان مجاهدین خلق بر روی نکته ای اشاره می کند که پایه های روانی بحث وی را برای طرح " سؤال ممنوع " پی ریزی می کند تا بدین ترتیب فرد مخاطبش ابتدا در موضع تدافعی قرار گیرد، سپس هر آنچه خواست را دیکته کند. اجازه بدهید از روی پیام وی بخوانم. او نوشته است: " هر مجاهد خلق و هر عضو یا هوادار و پشتیبان این مقاومت، باید به جای ”کرده“ های خود ولو مثبت، ”ناکرده“ ها را ببیند و بخواند و نسبت به همین ”ناکرده“ ها عذر تقصیر بخواهد و پوزش بطلبد." منبع: سایت اینترنتی سازمان مجاهدین خلق پیام مسعود رجوی به تاریخ 30 دی ماه 1388 ـ قسمت اول به نظر شما به عنوان یکی از اعضای سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق، آیا خود مسعود رجوی به قول خودش " ناکرده " ای ندارد تا از کسی پوزش بخواهد؟ سهم خودش چیست؟ مسعود رجوی در ابتدای این پیام باصطلاح آموزشی خواسته است که هر عضو یا هوادار وی عذر تقصیر بخواهد و پوزش بطلبد. به نظر شما آیا مسعود رجوی هم باید از کسی پوزش بطلبد یا وی جایگاه قدسی و آسمانی دارد؟ اگر ممکن است در این مورد نظرتان را بفرمایید. خانم بتول سلطانی:
اولا مسعود رجوی با تشکیلاتش دچار یک انقطاع تاریخی شده است. از سال 1360 تا اکنون نزدیک به سه دهه است که اینها با جامعه و اجتماع ایران ارتباط ندارند. حداکثر تلاش اینها برای پر کردن این خلاء ایجاد طیف هوادار و تجمعات در خارج از کشور است. از سال 1372 که مسعود رجوی همسر سوم یعنی مریم را با یک تعداد از اعضا و کادرها توجیه کرده و به خارج از عراق فرستاد تا جذب مجدد نفرات جدا شده ای که سالیان به آنها تفاله و بریده مزدورمی گفت بتواند طیفی از هواداران تشکیل بدهد که بتوان به هر قیمت دور هم جمع کند و تظاهرات راه بیندازد و به نوعی بگویند که با جامعه پیوند دارند. البته بعلت بافت تشکیلاتی فرقه ای که داشت حتی در درون نشستهای شورای رهبری هم طرح می شد که این پیوند برقرار شدنی نبود. دوما مسیرش بطور خاص از روزی که در یک صف با عراقیان و ارتش صدام قرار گرفت از مردم ایران جدا شد. به همین دو دلیل اینقدر دور از مسائل روز مردم و جامعه حرف می زند و شانه از مسئولیت خالی می کند. او برای خود همانگونه که شما در سوال اشاره کردید جایگاهی بالاتر از قدسی و نزدیک به امام و پیغمبر و مبرا از گناه و اشتباه می داند بطوریکه واقعا دست همان ولی فقیه را از پشت بسته است وگرنه یکجا می گفت که ناکرده خودش چه بوده است. وی در ادامه می گوید در همه زمینه ها و هر اقدام کرده و ناکرده، مجاهدین به مردم پاسخ خواهد داد. خود این یک سوال تولید می کند که ای رهبر مقاومت!! چه موقع قرار است جواب بدهی نکند بعد از سرنگونی… اگر قرار باشد به استراتژی و تاکتیک که محور اصلی یک مبارزه است پاسخ ندهی می توانیم سوال کنیم که همان هواداران تو و هسته های مقاومتت باید چگونه هدایت شوند؟ باید بگویم که رجوی بیشتر دنبال پر کردن حفره های خودش است و با شناختی که من از وی دارم نه تنها هیچگاه از ناکرده هایش نمی گوید و عذر تقصیر نمی خواهد و من بارها گفته ام که وی اصلا انتقاد پذیر نیست بلکه از تمامی کائنات هم طلبکار است و همه را بدهکار خودش می داند. ببینید که سر سوالات استراتژیک را چگونه به سنگ کوبیده است: " در پاسخ به سوالات استراتژیک مربوط به قیام و سرنگونى هم، از اول روشن باشد که از بسیارى وجوه، در حال حاضر نمىتوان و نباید به آنها جواب داد یا بیهوده به دنبال جوابهاى موهوم و ذهنى گشت که پاسخ دادن به آنها موکول به واقع شدن و تحقق چیزهایى است که هنوز واقع نشده است…." از طرف دیگر تمام سوالات تاکتیکی را طبق گفته زیر خودش موکول به ستاد اجتماعی غیبی مجاهدین کرده یا اینکه گفته که خود هواداران بنشینند تابلو بکشند و بحث کنند به گفته او توجه کنید. " اگر به ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور دسترسی ندارید، خودتان تابلو بکشید و بحث کنید و راه و روش درست را انتخاب کنید" در اثنای خواندن این پیام می توان به وضوح فاصله سه دهه این رهبر را از اجتماع و جامعه را فهمید و به راستی که بهتر از این نمی شود جنبشی را منحرف کرد. او با تلاشی مذبوحانه در عصر آگاهی و ارتباطات خواسته از درون چاه خودش همچنان بگوید که مرغ یک پا دارد وفقط در پی اثبات این ادعای خودش است که نه تنها برای تغییر ایران بلکه برای تغییر جهان باید تفنگ بدست گرفت اگر دقت کنید می بینید که همه چیز را بهم بافته تا بگوید من درست می گویم. وی البته که حداقل حواسش به گفته های همین پیامش هست برای اینکه به ذهن این متبادر نشود که ایشان باید جاهل باشد که اینقدر دور از مسائل ایران و جامعه تز ارائه می دهد که خودتان تابلو بکشید و بحث کنید و راه و روش انتخاب کنید وی به مارکس و انگلس و دانشمندانی همچون نیوتن و……. متوسل شده است و از طرف دیگر تیری در تاریکی زده تا شاید افراد بی اطلاعی را بیابد که ندانسته دنبال وی راه افتاده و بگویند چه مخی را اینهمه سال از دست داده اند ادامه دارد…