لحظات بازگشت محمد باقر کشاورز در دفتر انجمن نجات گیلان

همچنانکه پیشتربه اطلاع رسید محمد باقر کشاورزدرتاریخ 24/12/1388 دقیقا یک هفته قبل ازتحویل سال نو به وطن و به آغوش پر مهر خانواده بازگشت و برای همیشه از تلاطم و فشارهای نکبتبار مناسبات فرقه ای رهایی یافت و به آرامش رسید.
درگزارش اولیه بازگشت آقای کشاورز درتاریخ 27/12/88 که درسایت نجات انعکاس داشت قول داده بودیم که از لحظات بازگشت و اولین دیدار با خانواده اش برای عموم خصوصا برای سایرخانواده های چشم انتظار و دوستداران انجمن نجات انجام وظیفه کرده و بیشتر اطلاع رسانی داشته باشیم.

محمد باقر کشاورز در تاریخ 24/12/1388 دقیقا یک هفته قبل ازتحویل سال نو به وطن و به آغوش پر مهر خانواده بازگشت و برای همیشه از تلاطم و فشارهای نکبتبار مناسبات فرقه ای رهایی یافت و به آرامش رسید.

لذا در گزارش حاضر تلاش شده هرچند مختصر چکیده هایی از کم و کیف لحظات بازگشت و مراسم استقبال و تحویلدهی عضو جدید رهایی یافته از اسارتگاه اشرف به خانواده اش که از گفتار به نوشتار تبدیل شده به اطلاع حامیان حقوق بشر و فعالیتهای انساندوستانه و خدا پسندانه الخصوص دوستداران انجمن نجات و خانواده های چشم انتظار مرتبط با دفاترانجمن نجات برسانیم.
درشروع مراسم که علاوه براعضای خانواده محترم کشاورز، تنی چند از سایر خانواده های چشم انتظارنیزحضورداشتند ابتدا به ساکن مسئول انجمن نجات گیلان با یاد و نام خدا و ادای شکرگزاری افزود: لازم است خدمت شما عزیزان عرض کنم که من احساس تک تک شمایان را درک میکنم. در این یک موردی که برگشته، احساسی ویژه دارم بدلیل اینکه یکی ازقدیمی ترین و درعین حال صمیمی ترین دوستانم بود که در بسیاری از اتفاقات سالیان پیشتر درهمین مسیر با هم و در کنارهم بودیم. لذا به اندازه شما از بازگشت وی به وطن و کانون گرم خانواده و دیدارش خوشحال شدم و آرزومندم که همه خانواده ها بچه هایشان که در کمپ اشرف در اسارت هستند این جسارت را مثل آقای کشاورز بخرج بدهند و همت کنند و تصمیم خودشان را برای آینده زندگی شان بگیرند و به نزد خانواده شان برگردند تا خانواده هایشان ازچشم انتظاری طاقت فرسای سالیان دراز بیرون بیایند. انشاءالله به حول قوه الهی چنین خواهد شد و این عید نشد عید دیگر در سال دیگر. به هرحال شاید دیر و زود داشته باشد ولی سوخت و سوز ندارد.
جا دارد به خود باقرهم تبریک و خوش آمد بگویم ازاینکه پس ازسالیان دوری از وطن و خانواده امروز به لطف و کرم خدا در کنار خانواده اش نشسته است.
من جدا خیلی خوشحال هستم و ازبابت بازگشت یکی از دوستانم به وطن به تمام اعضای خانواده محترم کشاورز وهمچنین به سایر خانواده های چشم انتظار تبریک و شادباش میگویم. انشاءالله که در چشم اندازی نه چندان شاهد اضمحلال و فروپاشی غایی اسارتگاه اشرف باشیم و چشم تان به جمال عزیزانتان روشن بشود.
جا دارد به خود باقرهم تبریک و خوش آمد بگویم ازاینکه پس ازسالیان دوری از وطن و خانواده امروز به لطف و کرم خدا در کنار خانواده اش نشسته است. به هرحال من بخوبی میدانم شرایطی که در پادگان اشرف هست شاید شما از جزئیات خبرنداشته باشید. آنچنان کنترل ذهن و مغزشویی و فشارهای روحی و روانی بوده وهست و همینک استمرار دارد وآنچنان دروغ تحویل آدم ها و اعضای غافل خودشان میدهند و القاء میکنند که الان در ایران چه خبره. دنیای خارج از پادگان اشرف چه خبره. میزنند، میگیرند وبه صلابه میکشند و میکشند. خلاصه یک ذهنیاتی به آدمها القاء میکنند که دوست دارم باقر مقداری صحبت بکند و توضیح بدهد و ضروری میبینم که از خود باقر بپرسم الان چه احساسی دارد از اینکه به ایران عزیزمان و به وطن خودت برگشتی. خانواده خودت را آنهم پس از25 سال دیدی. خدا وکیلی خودت بیان کن آنچه را که طی همین فرصت کوتاه دیدی خلاف آن تصوراتی نبود که سران فرقه رجوی به تک تک اعضای نگون بخت منجمله به خودت القاء میکردند. میخواستم خودت چند جمله ازخودت و احساست برایمان بگویید.
ادامه دارد…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا