سال سقوط استراتژی های مجاهدین

امسال می تواند سال سقوط استراتژی ها علی الخصوص استراتژی های فرقه رو به اضمحلال رجوی باشد. شاید هم بهتر باشد که بگوییم تکمیل استراتژی های شکست خورده. به هر ترتیب، از روز اولی که بخاطر می آوریم در دوره یک استراتژی در مرحله مشخص خودش مطرح شد و بعد از مدتی کوتاه و یا نه چندان بلند بلافاصله قرین شکست شد و قدم به مرحله بعدی گذاشته شد. تا امروز که براحتی می شود گفت واقعاً روزهای آخر این قبیل استراتژی هاست.
در سال های آخر که طی شده این استراتژی دقیقاً از شاخه به یک شاخه دیگر پریدن بوده و حول چند محور مشخص هم جریان داشته.
اولی مانور دادن حول مسئله هسته ای و مشکلات مربوط به آن تا احتمال جنگ و یا تحریم های بیشتر.
در تمام سالهایی که این موضوع شروع شده و کلید خورده فراز و نشیب های متعددی را به خود دیده است. که فرقه رجوی همیشه سعی کرده حداکثر فضا سازی های خیالی را تا آنجایی که می تواند و شرایط منطقه ای و بین المللی ایجاب می کند بر ابعاد کور آن بیافزاید و چوب لای چرخ همه طرف های این داستان بگذارد. البته تا آنجایی که به ماهیت بحران آفرینی این فرقه بر میگردد هیچ چیز عجیبی نیست بالاخره باید بحران درست کند تا بتواند چند صباحی بیشتر در این فضا تنفس کند تا شاید شاید شاید، بعداً فرجی در راستای اهداف آن فرقه بوجود بیاید. در هر دوره هم که حتی بیم جنگ هم میرفت باز در همان زمان یکدفعه تمام تحلیل های فرقه برعکس از آب در میامد از توافق های همان اول کار گرفته تا توافق هایی که در چند روز گذشته فضای موجود را تغییر داده است. یکبار دیگر صحت تحلیل های فرقه پوچ از آب در آمد و در حالی که پشت سرهم از عدم قبول و توافق بین ایران و طرف های ترک و برزیلی صحبت میکرد و تحلیل ارائه می کرد و مذاکرات را از پیش شکست خورده می پنداشت. این توافق بوجود آمد، این توافق نه دقیقه نود شاید هافتایم دوم بدست آمد و یکباره آب سردی بر تمام پیکره فرقه رجوی ریخت. فرقه که خود را آماده کرده بود تا در این وانفسا شاید نمدی برای خود دست و پا کند. اما نشد.
و بر خلاف تحلیل های فرقه رجوی توپ الان در زمین طرف های مقابل است که از قضا زورگویان این عالم هم هستند. حتی تحریم های احتمالی علیرغم این توافقات حاصل شده توپ را در زمین آنها نگه میدارد. چون بحث قبول مبادله بود که پذیرفته شد، همه داستان های بعد از آن دیگر موضوع دیگری است. با یک دیوانه هم هر قدر صحبت کنید و اتمام حجت کنید که سنگ را در چاه نیاندازد باز آخر سر ممکن است سنگ را در ته چاه بیاندازد کاری که پنج به اضافه یک هم ممکن است علیرغم این توافق آن سنگ بحران ساز را در ته چاه این منطقه پر آشوب و بحران، بیاندازند اما تاریخ و همه مردم ایران و جهان شاهد این داستان هستند و قضاوت می کنند. پس آنچه که به فرقه رجوی برمیگردد یک شکست دیگر برای تحلیل های آبکی و غیر واقعی و هیجانی آنهاست و سیر حوادث که در سوی دیگر و برخلاف میل فرقه رجوی میل میکند.
دومی، مانور حول مسئله حقوق بشر و موضوع همیشگی تعدادی زندانی و شکنجه و اعدام و غیره و غیره و مسائل حول و حوش آن که در هر زندان دیگری از جمله خود آمریکا نیز می شود مشابه آنرا یافت و همیشه مشکلاتی از این دست در برخی زندانها ممکن است پیش بیاید. اما هدف بهره برداری و سوء استفاده ابزاری و تا حد امکان بزرگنمایی و در پی آن ایجاد فشار برای بدست آوردن امیتازهای احتمالی. که در این داستان هم دست خود فرقه رجوی کم آلوده نیست و داستان زندان های کمپ اشرف امروز دیگر بر هیچ کس و یا نهادی پوشیده نیست و در همین موضوع حقوق بشر بحث همین خانواده هایی که چند ماه است در جلوی درب کمپ اشرف بست نشسته اند و خواهان دیدار و ملاقات با فرزندان و بستگان خودشان هستند اما می بینیم که فقط فحش و فضیحت و ناسزا و تهدید نثار آنها می شود. و از طرفی فرزندان و بستگانشان را در کمپ اشرف وامیدارند که جلوی خانواده های خودشان، از پدر و مادر گرفته تا خواهر و برادر، بایستند و توهین کنند. این هم گوشه ای از فرهنگ مورد ادعای فرقه رجوی در زمینه انسان سازی یعنی طرد خانواده و پوست و گوشت و تن خود، با بدترین کلام و زشت ترین دشنام ها. ایستادگی این خانواده ها بنوعی باز تجلی شکست همان تحلیل های فرقه در این رابطه است.
سومی هم، مانور دادن حول مسئله بحرانها و آشوب های داخلی و دامن زدن به اعتراضات و به آشوب کشاندن اعتراضات کنترل شده و بعضاً آرام به هر شکل ممکن تا جوی سراسر آلوده و گل آلود بوجود بیاید شاید بشود ماهی های بزرگی از آن بعداً صید کرد. که این روزها سایت های مختلف فرقه غرق در این گونه شعارها و تحریکات فتنه آفرین است. از آنجایی که این قبیل تشبثات و تحریکات و تفرقه افکنی ها، قبلاً کارکرد خودش را درعمل ثابت کرده و هزار دفعه شکست خورده و رسوا شده کاملاً سرانجام مشخصی دارد و هیچ فراخوان و دست نوشته و پانوشته ای نمی تواند عزم این ملت را در دفاع از میهن خود خدشه دار کند و یا مایوس کند به این خاطر شکست محتوم آن از همین الان هم مشخص و روشن است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا