شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
نامه شهین نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین 13 اسفند 1402

نامه شهین نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین

محمد جعفر برادر عزیزم سلام . چقدر دوست داشتم می توانستم از نزدیک ببینمت و با هم خاطرات گذشته را مرورکنیم. و داستان این سالها که کنارم نبودی را برایت بازگو کنم. سالهای زیادی است که در حسرت دیدنت هستم. غم دوریت سالهاست که با من است. امسال برف زیادی آمد و خدا را شکر […]

کارت دعوت عروسی محمد امین واحدی برای برادرش تایماز در کمپ آلبانی 09 اسفند 1402

کارت دعوت عروسی محمد امین واحدی برای برادرش تایماز در کمپ آلبانی

برادر عزیزم تایماز جان آخر این هفته یعنی روز جمعه 11 اسفند ماه، عروسی محمدامین است. محمد امین تا به امروز به خودش اجازه نداد در غیاب برادر بزرگترش یعنی شما مراسم عروسی بگیرد ولی امروز بنا به درخواست مادرم که گفت در این روزهای پایانی عمرم عروسی محمدامین را حداقل ببینم لبیک گفت. تایماز […]

نامه به نازنین برادرم محمد علی آقا جانی سیگارودی 09 اسفند 1402

نامه به نازنین برادرم محمد علی آقا جانی سیگارودی

ابراهیم جان سلام خوبی برادرم . ما همگی خوب هستیم. زمستان امسال را با بارش برف سنگین به فال نیک گرفتیم چرا که نعمتی است از طرف پروردگار و جایش را به بهاری زیبا و سبز و دلنشین می دهد. محمد علی جان راستی زمستان تو و ما و این دوری کی به پایان خواهد […]

چند کلامی با برادر اسیرم قاسم نجف زاده 08 اسفند 1402

چند کلامی با برادر اسیرم قاسم نجف زاده

قاسم جان سلام.‌ انشاالله که سلامت و تندرست باشی و ما را فراموش نکرده باشی. ما همه خوبیم و در انتظار خبرهای خوب و خوش از تو هستیم. قاسم جان مامان بعد از انتظاری ۳۰ ساله در بهار ۱۳۹۸ دار فانی را وداع گفت و ما را تنها گذاشت. هیچوقت یادم نمیرود پیشتر از آن […]

پیام فتح الله اسکندری به اعضای گرفتار در کمپ مجاهدین در آستانه نوروز 05 اسفند 1402

پیام فتح الله اسکندری به اعضای گرفتار در کمپ مجاهدین در آستانه نوروز

فتح الله اسکندری از مسئولین انجمن نجات استان زنجان طی پیام تصویری خطاب به اعضای گرفتار در کمپ موسوم به اشرف 3 مجاهدین خلق در آلبانی با توجه به نزدیک شدن به پایان سال 1402 و قرار گرفتن در آستانه عید نوروز، پیامی برای آنها ارسال کرد و از اسیران در بند فرقه رجوی درخواست […]

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ آلبانی 02 اسفند 1402

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ آلبانی

خواهر عزیزم طیبه سلام، امیدوارم که خوب باشی. امروز قصد نوشتن نامه برای شما را داشتم و به این فکر می کردم که چرا در طی این همه سال از خانواده ات دور شدی. ما همیشه به یاد تو هستیم و خاطرات گذشته را مرور می کنیم. ما حتی نگران دختر تو فاطمه هستیم. نمی […]

نامه خواهر چشم به راه محمد جواد نوروزی اسیر در کمپ اشرف ۳ 28 بهمن 1402

نامه خواهر چشم به راه محمد جواد نوروزی اسیر در کمپ اشرف ۳

جواد جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد تا بتوانی در صحت و سلامت جسمی و روحی یک تصمیم قاطع در جدایی و فرار از تشکیلات مخوف رجوی بگیری و به دنیای آزاد و خصوصاً کانون گرم خانواده برگردی که بی نهایت مشتاق در آغوش کشیدنت هستیم. جواد جان همین پنجشنبه گذشته برای قرائت فاتحه برای […]

نامه صدیقه نجفی به پسرش محمد جعفر نجفی در کمپ مجاهدین خلق 17 بهمن 1402

نامه صدیقه نجفی به پسرش محمد جعفر نجفی در کمپ مجاهدین خلق

فرزند دلبندم محمد جعفر سلام امیدوارم حالت خوب باشد. پسرم چرا با مادرت تماس نمی گیری؟ من مادرت هستم . خیلی دلتنگت هستم. تو جگر گوشه من هستی. مگر می شود تو را فراموش کنم. حتی یک لحظه از خاطرم نمی روی. محمدجعفر نصیحت مادرت را بشنو. از جمع این آدم هایی که صداقت و […]

نامه قاسم تیربخش به برادرش عباس تیربخش مستقر در کمپ اشرف ۳ 10 بهمن 1402

نامه قاسم تیربخش به برادرش عباس تیربخش مستقر در کمپ اشرف ۳

عباس جان سلام امیدوارم که حالت خوب باشد. در حالیکه  یک روز سخت کاری را پشت سر گذاشته بودم و خودم را برای استراحت آماده می کردم، افکارم متوجه تو شد و یاد و خاطرات گذشته و سالهایی که در کنار ما بودی به ذهنم خطور کرد و خواب را از چشمانم ربود. بطوریکه تصمیم […]

نامه مدینه کریمی به برادرش محمد کریمی گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق 10 بهمن 1402

نامه مدینه کریمی به برادرش محمد کریمی گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق

محمد جان سلام امیدوارم که حالت خوب باشد و در سلامتی کامل باشی. من مدتهاست که از طریق فضای مجازی و همچنین دوستان سابقت که از تشکیلات مجاهدین خلق جدا شدند پیگیر وضعیت تو هستم. ولی متاسفانه تاکنون نتوانستم به شما دسترسی پیدا کنم. سالها آرزویمان شنیدن صدا و یا دیدن تصویر توست! محمد جان […]

نامه ای برای برادرم علی قلیزاده 10 بهمن 1402

نامه ای برای برادرم علی قلیزاده

خدمت برادر عزیزم سلام، علی جان حالت خوب است؟ اینجا همه حالشان خوب است. الحمدلله پدر کمی حالشان بهتر شده و برادر و خواهرانت و بچه‌هایشان همه خوبند و دعاگوی شما هستند. راستی علی جان ۴ تا از خواهرهای مان عازم عراق برای زیارت عتبات شدند. باورت میشه داداشی موقع خداحافظی و جدایی از خواهرها […]

چند کلامی با برادر نازنینم داود مرادخانی اسیر فرقه رجوی 09 بهمن 1402

چند کلامی با برادر نازنینم داود مرادخانی اسیر فرقه رجوی

داود جان سلام امیدوارم در صحت و سلامت باشی و ما را فراموش نکرده باشی. بنده برادرت فریدون هستم که سابق بر ایام چندین مرتبه به منظور دیدار روی قشنگت به اشرف مضمحل شده به عراق آمدم که با کارشکنی رجویها ناموفق بودم که خود موجب خراب شدن روح و جسمم شده است طوریکه دو […]

blank
blank
blank