نامه کامران (ابوذر) موسی پور به عمویش ابراهیم
سلام عموی عزیزم بنده برادرزاده ات کامران یا همان ابوذر هستم که در نامه منتسب به تو که در سایت نخ نمای ایران افشاگر درج شده است گفتی که من برادرزاده ای به اسم کامران ندارم و دیگر اینکه گفتی برادرت رمضان که همان پدرم باشد فوت کرده و چگونه است که بتواند با آقای […]
پیام یلدایی برادر مهدی سرایی
خانواده سرایی از خانواده هایی هستند که یکی از عزیزان شان اسیر در تشکیلات مجاهدین خلق است. مهدی سرایی دو دهه است که گرفتار مناسبات غیرانسانی سازمان مسعود رجوی است. فرقه ای مخرب که به اعضایش اجازه هیچ گونه تماسی را با دنیای بیرون از فرقه نمی دهد. فرقه ای که اجازه نمی دهد افراد […]
نامه ولی الله گل ریزان به فرزندش عباس گل ریزان در کمپ آلبانی
فرزندم عباس سلام. نمی دانم حالت چطور است؟ امیدوارم که خوب باشی. اما من از دوری تو حالم خوب نیست. نمی دانم دوری من و تو کی تمام می شود؟! افسوس می خورم از اینکه چرا آن زمان که به عراق سفر کردم و تو را یک بار در پادگان اشرف ملاقات کردم، با خود […]
نامه مراد حسن جعفرپور به پسرش علی عسگر جعفرپور در کمپ مجاهدین خلق
با سلام بر فرزند عزیزم علی عسگر جان نمی دانم این نوشتار به دستت می رسد یا نه و یا کسی از آن باخبر می شود و به تو اطلاع میدهد؟ اما امید دارم که با خواندن و یا آگاهی یافتن از این نامه، یاد ما و خاطرات روستا در ذهنت تداعی شود و بدانی […]
درخواست همسر رضا علی میرزایی از مجامع بین المللی
در طول گردهمایی خانواده ها در گلستان که شور و شوق عجیبی در بین خانواده ها حاکم بود و هر خانواده ای دوست داشت از وضعیت فرزند خود و یا برادر و یا خواهر و یا پدر و مادرش بپرسد و جویای حالش شود، همسر رضا علی میرزایی که بهمراه نوه اش به این جمع […]
نامه به علی قلیزاده: پدر در بستر بیماری در انتظار تماس تلفنی توست
سلام به برادر عزیزتر از جانم علی جان خوبی؟ سلامتی داداشی جون؟ خداروشکر که سلامت هستی. اینجا همه اعضای خانواده ات برایت سلام میفرستند و روی ماهت را میبوسند. امروز یکی از آخرین روزهای پاییزی است و فصل زیبا خزان نفسهای آخرش را می کشد. اما علی جان من هم برایت خبر خوبی ندارم. متاسفانه […]
شمس الله نوری به فرزندش حمید رضا: هر چه زودتر دل پدر را شاد کن
حمید رضا پسرم سلام .امیدوارم حالت خوب باشد. میدانی که در فرهنگ ما فرزند بزرگ خانواده عصای دست پدر است. میدانی که چه آرزوهایی برای تو داشتم؟! نمی دانستم که پسر بزرگم سالها از من دور خواهد بود. از کجا می دانستم دیدن فرزندم برای من یک آرزو خواهد شد! بعضی وقتها با خودم می […]
نامه خانواده رشیدی به مصیب رشیدی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
حضور پدر و پدر بزرگ عزیزمان مصیب رشیدی سلام بابا جان من دخترت و نوه هایت سالهاست که به امید آن هستیم تا روزی تو را در دیار و شهر خودمان در میان اعضای خانواده ببینیم و در کنارت زندگی کنیم و حس داشتن پدر و پدربزرگ را تجربه کنیم و لذت ببریم. پدرجان ما […]
نامه حیدرعلی خالوکاکایی به پسرش علیرضا خالوکاکایی اسیر در کمپ مجاهدین خلق
پسر عزیزم علیرضا جان سلام. پدرت هستم. خیلی دلم می خواست یک بار دیگر تو را در بغل بگیرم و این آرزویم برآورده شود. پسرم من دیگر خیلی خسته و پیر شدم و دیگر از لحاظ جسمی و سلامتی دچار مشکلات زیادی هستم و توان هیچ کاری را ندارم و اینک در این شرایط خیلی […]
پیام خانواده حسن پور برای فرهاد حسن پور گرفتار در کمپ مجاهدین خلق
خانواده حسن پور از جمله خانواده های چشم انتظاری هستند که عزیزی گرفتار در مجاهدین خلق دارند. فرهاد حسن پور، سالهاست که در تشکیلات فرقه رجوی گرفتار است و هیچ ارتباطی با دنیای بیرون و با خانواده خود ندارد. خانواده حس پور از طرق مختلف سعی کرده اند از حال و وضعیت فرهاد مطلع شوند، […]
پیام حمید فرخی به برادرش بهزاد فرخی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق
آقای حمید فرخی از خانواده های فعال استان مازندران می باشد که در هر مقطعی برای رهایی برادرش بهزاد فرخی از چنگال فرقه تررویستی رجوی تلاش کرده و هرگز در این مسیر خسته نشده است و هم چنان اعتقاد دارد این راه به پیروزی یعنی رهایی برادرش بهزاد خواهد انجامید. ایشان در پیامی خطاب به […]
پیام محمود اسماعیل پور به برادرش احمد اسماعیل پور در اشرف ۳
خانواده اسماعیل پور از جمله خانواده های چشم انتظاری هستند که سالهاست در حسرت دیدار عزیز شان هستند. عضوی از خانواده که به واسطه قدرت طلبی های رجوی ها، سالهاست از هر گونه ارتباطی با خانواده محروم مانده است. احمد اسماعیل پور سالهاست که در تشکیلات جهنمی رجوی اسیر است و در تمام این سالها […]