شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
از تقدس خون تا تقدس سلاح 28 دی 1387

از تقدس خون تا تقدس سلاح

البته فکر جدائی از سازمان همیشه و همیشه وجود داشته منتها امکان بروز وجود نداشته و من همیشه در داخل هم با کارهای سازمان مشکل داشتم ولی همان تقدسها و خط قرمزها که در واقع خط تسلیم ها بودند مانع آزادی و رهائی من میشد و در واقع حلقات اسارت ذهنی و جسمی (روانی و فیزیکی) را تشکیل میداد این جدائی در سرفصلهای مختلف عمیقتر میشد مثل 30 خرداد و ترورها، ولی کنشهای سیاسی و شرایط آن دوره این امر و روند جدائی را توجیه و خنثی میکرد

مجاهدین اجازه نمی دهند فرد به جامعه بیرون فکر کند 28 دی 1387

مجاهدین اجازه نمی دهند فرد به جامعه بیرون فکر کند

سازمان خیلی حواس جمع کار می کند. یعنی یک چیزی که بحث سیاسی در آن باشد و از طرفی هم قیمتی هم برایش نداشته باشد از طرفی هم فرد با خانواده اش تماس پیدا نکند یعنی سازمان همه جانبه روی این موضوعات انرژی مکفی می گذارد که یک وقت فرد نتواند هوای جامعه عادی به ذهن اش بزند. یا در اصطلاح دیگر تشکیلاتی شان متوجه این هستند که فرد لب پر نخورد.

نامه خانم شادرام به سفیر آلمان در سوئد 24 دی 1387

نامه خانم شادرام به سفیر آلمان در سوئد

به اطلاع می رسانم که سازمان مجاهدین خلق (MKO) اخبار گسترده ای را در رابطه با سفر مریم رجوی به آلمان در سیستم رسانه ای خود منتشر کرده است. شما حتماً می دانید که سازمان مجاهدین به دلیل کشتار مردم ایران و عراق، در لیست گروه های تروریستی ایالات متحده، کانادا و اتحادیه ی اروپا قرار دارد. خانم مریم رجوی همچنین پرونده ی رسمی فعالی در رابطه با انجام فعالیت های تروریستی و سازمان دهی جرائم و کلاهبرداری و همچنین پولشویی در فرانسه دارد.

جسله انجمن ایران باستان در مورد کمک به اسیران فرقه رجوی 14 دی 1387

جسله انجمن ایران باستان در مورد کمک به اسیران فرقه رجوی

اعضای انجمن” ایران باستان – آینده درخشان” که از اعضا و مسئولین قدیمی مجاهدین بوده و تا چند ماه پیش در عراق و در کمپ تیف حضور داشته و به تازه گی توانسته اند خودشان را به کشور فرانسه برسانند به بررسی شرایط جدید پس از حضور هیئت بلند پایه عراقی به سرپرستی اقای موفق الربیعی مشاور امنیت ملی دولت عراق در کمپ اشرف پرداختند.

مصاحبه با آقای منصور نظری 14 دی 1387

مصاحبه با آقای منصور نظری

من منصور نظری فرزند علی متولد 1339 در تهران هستم. در سال 1358 در فعالیتهای سیاسی در تهران با سازمان آشنا شدم و در انجمن میثاق به فعالیت پرداختم و در تظاهرات و جلسات شرکت میکردم. روز 21 خرداد ماه سال 1360 یعنی قبل از تظاهرات 30 خرداد دستگیر شدم و تا سال 1364 در زندان بودم. شش ماه بعد از آزادی، از طریق پاکستان به عراق رفتم و به سازمان وصل شدم و تا سال 1382 در سازمان و در قرارگاه اشرف بودم که بعد از اشغال عراق و یافتن امکان آزادی یعنی شش ماه بعد از جنگ از سازمان جدا شده و به کمپ تحت کنترل آمریکایی ها رفتم.

خاطرات اسارت فواد بصری – قسمت دوم 12 دی 1387

خاطرات اسارت فواد بصری – قسمت دوم

با پذیرش قطعنامه، نفرات خیلی زیادی زن و مرد تحت پوش عملیات سرنگونی از خارج به عراق منتقل کردند در مقرها با کم بود جا مواجه بودند نفرات جدید شب ها در سالن غذا خوری استراحت می کردند. رجوی در رابطه با عملیات نشست توجیهی را در سالن اجتماعات برگزار کرد. در نشست گفت رژیم قطعنامه را پذیرفته وما هر چه زود تر بایستی به سمت ایران حرکت کنیم هماهنگی ها را با صاحبخانه (صدام) انجام دادم.

دیدار نجات یافتگان فرقه در سفارت عراق در پاریس 09 دی 1387

دیدار نجات یافتگان فرقه در سفارت عراق در پاریس

جهت حمایت قانونی برای ازادی نفرات در بند و اسیر در فرقه رجوی مستقر در پادگان اشرف، اقدامات قانونی و بشر دوستانه بعمل اورید که خوشبختانه امروز از طریق رسانه های خبری مطلع شدیم که هیئتی از دولت محترم عراق به ریاست آقای موفق الربیعی به پادگان اشرف در عراق مراجعه نموده ورسمأ خواهان بسته شدن اسارتگاه اشرف شدند

طعمه – قسمت اول 09 دی 1387

طعمه – قسمت اول

شیر کوهها، حماسه سازکردستان و کسی که از جان برای این افراد مایه گذاشته بود چگونه وفقط به خاطر بیان یک تناقض دررابطه با صحت ودرستی عملیات فروغ خائن و بریده و مزدور اطلاعات رژیم تلقی می گردد و به جای انداختن مدال افتخار به دورگردن، باران تف نثار سر و صورتش می شود آیا این امر معنی آزادی ودموکراسی است که سالها به ما نوید داده می شد و به خاطر آن از تمامی سرمایه، جوانی، از خاندان و عزیزان و پاک ترین عواطف خود گذشتیم

مصاحبه با هادی شبانی – قسمت چهاردهم 08 دی 1387

مصاحبه با هادی شبانی – قسمت چهاردهم

مسئولین سازمان نیز که فضای داخل قرارگاه را داشتند نیز چنین فکر می کردند که دیگر با دستگیری مریم تشکیلات سازمان نیز فرو می پاشد به همین دلیل به فریب و حیله دیگری دست زدند و دستور دادند که همه نفرات بایستی کتبا درخواست خود سوزی فردی را بدهند که البته برای همه نفرات عضو به بالا امری اجباری از طرف رهبری فرقه بود ولی برای بقیه نفرات امری اختیاری بود…اگر چنانچه فردی علنا حاضر نبود که درخواست کتبی بنویسد به مسئولین تذکر داده می شد که مواظبش باشند و حتی افراد قدیمی سازمان با آنها برخورد می کردند.

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت ششم 08 دی 1387

گفتگو با آقای سیامک حاتمی – قسمت ششم

بعد از زندان و شکنجه روانی و جسمی اغلب افراد آزاد شده دچار افسردگی شده بودند ترس شدیدی در وجود ما لانه کرده بود دیگر همان افراد سابق نبودیم با روحیه نترس و شجاع و آرمان هایی که حاضر بودیم برای آن بمیریم و به راحتی از جان خود مایه بگذاریم. افراد ترسویی شده بودیم که با کوچک ترین اشاره و نهیب فرماندهانمان ترس بر ما مستولی می شد و سعی داشتیم هر طور شده آنان را از خودمان راضی کنیم و مورد رضایت آنان باشیم. در نشست ها هیچگاه تصور اعتراض و یا انتقاد از ذهنمان عبور نمی کرد. باورمان نمی شد که رهبران سازمان مجاهدین خلق این همه قساوت داشته باشند.

نامه آقای کیوان رادبین به بنیاد خانواده سحر 01 دی 1387

نامه آقای کیوان رادبین به بنیاد خانواده سحر

آقای رجوی منظور حرفم شما هستید. خانم رجوی شما هم من را گول زدید، من در تهران با خلوص نیت و ته قلبم برای شما فعالیت میکردم و شما برایم مثل بت بودید، یک تنه برای شما در مقابل همه و همه می ایستادم و همیشه شکست ناپذیر بودم ولی همین شما من را شکست دادید و تمام احساسات و باورهایم را شکستید و نابودم کردید بطوری که دیگر در درونم اثری از آنها باقی نمانده است. شما من را نابود کردید و شما شیادانه من را گول زدید و خواستید از من یک برده و بت پرست و ربات بسازید.

مصاحبه با آقای علی جهانی فرد 28 آذر 1387

مصاحبه با آقای علی جهانی فرد

هم نشست” عملیات جاری” و هم نشست” غسل هفتگی” هر دو دارای یک محتوی بودند. اما تفاوت آنها این بود که در نشست های” عملیات جاری” فرد موظف بود که تناقضات و کم کاری های خودش را در طول روز بنویسد که شب در نشست بخواند، این مسئله شامل همه موارد می شد به جز تناقضات مربوط به مسائل جنسی. اما طرح تناقضات مسائل جنسی در نشست های” غسل هفتگی” در روز جمعه هر هفته صورت می گرفت…

blank
blank
blank