بخشهایی از خاطرات خانم نسرین ابراهیمی- قسمت اول
خانم نسرین ابراهیمی که از 16 سالگی با سازمان مجاهدین خلق آشنایی داشته و در 17 سالگی با عبور از مرز ایران و عراق به ارتش آزادیبخش ملی پیوست، بعد از سپری کردن 9 سال در سازمان، از قرارگاه اشرف فرار کرده و به کمپ تحت حفاظت نیروهای آمریکایی پناه برد. او پس از دو سال استقرار در TIPF از این کمپ خارج شده و بعد از مدتی اقامت در شهر سلیمانیه عراق و پس از تحمل مشقات فراوان توانست خود را به پاریس برساند.
نامه آقای مهدی خوشحال به بنیاد خانواده سحر
اخیرا مطلع شدم سفر آقای مسعود خدابنده و خانم آن سینگلتون به آمریکا، که به دعوت کنگره این کشور صورت میگرفت، به دلیل سوابق عضویت آنان در سازمان مجاهدین خلق با مشکلاتی روبرو شده و جالب اینکه شورای ملی مقاومت (ویترین خارجی پسند سازمان مجاهدین خلق) در این خصوص اطلاعیه ای داده و از این بابت ابراز خرسندی نموده است. از آنجا که من هم مورد مشابهی در عراق داشتم که سازمان مجاهدین خلق به همین منوال به دلیل بی آبرو بودن خودش ابراز خوشحالی نموده بود لازم دانستم نامه زیر را برایتان بنویسم.
نامه آقای سبحانی به خانم سینگلتون و آقای خدابنده
دیشب با انبوهی کارهای شخصی و غیر شخصی روبرو بودم. اما بعد از مطالعه اطلاعیه گشتاپوی مجاهدین خلق که با نام شورای ملی!! مقاومت!! صادر شده بود، لازم دیدم در مورد تهاجم ناجوانمردانه رهبری فرقه مجاهدین خلق به شما دوستان عزیز، چند جمله ای را بنویسم. چرا که مسعود جان از نوشته ات خطاب به رهبری فرقه مجاهدین احساس کردم، بسیار آزرده و رنجیده خاطر شده ای. اما باید کمی خونسرد و آرام بود…
دلقک بازی های عصبی رجوی ضد بشر
مسعود خدابنده: جهت توضیح خدمت دوستان بگویم که اخیرا دعوتی شده بود که در کنگره امریکا صحبت کنم. با توجه به صحبت هایی که با مقامات امریکا شد بهتر دیدند که”بخاطر سابقه ای که در یک گروه تروریستی داشته ام و بخاطر رابطه ای که ده سال قبل با گروه خاک بر سر رجوی داشته ام” اقدام به گرفتن ویزا قبل از مسافرت بکنم…
وقتی عشق و عاطفه به مسلخ کشیده می شود
مگه میشه عشق و احساس و انگیزه های عاطفی و جنسی را با صلواه و شعارهای توخالی بیست و چند سال سرکوب کرد؟ احساس گرسنگی و انگیزه های جنسی و عاطفی از درون انسان می جوشد و باید پاسخ درست و منطقی به آن داد. سرکوب این غرایض از مردان و زنان انسانهائی غیرطبیعی می سازد که تعادل روانی خویش را حتی پس از ورود به جامعه آزاد بسختی بدست خواهند آورد.
مصاحبه با هادی شبانی – قسمت ششم
شیوه کار ما این بود که ما دنبال نیرو نمی رفتیم ولی افراد تازه وارد به محض ورود و تماس با سرپل سازمان در ترکیه به ما اطلاع داده و سریعا به سراغ او می رفتیم و در اولین فرصت از او گزارش پروسه فعالیت و…. تهیه می کردیم و بعدا یکی دو بار با او ملاقات می کردیم تا بتوانیم گزارش و نظر نهایی را به مسئولین سازمان بدهیم و به دنبال این گزارش منتظر جواب آنها بودیم تا نتیجه برخورد نهایی و جذب و… را با فرد تازه وارد انجام دهیم که معمولا جواب مثبت بود.
نامه تعدادی از نجات یافتگان از اشرف به سفیر آمریکا
طبعا دولت مطبوع شما کاملا به آنچه که در درون کمپ منفور اشرف در عراق اتفاق می افتد آگاهی داشته و میداند که موارد اعتراضات گسترده، خشونت و حتی خود کشی در درون کمپ بوضوح بیانگر نارضایتی شدید در میان کسانی است که در چنگال هژمونی گروه تروریستی مجاهدین خلق گرفتار آمده اند. ولی متاسفانه سربازان شما بعد از پنج سال هنوز بشدت به حمایت از فرماندهان و دستگاه تروریستی ای که باعث و بانی این درد و رنج هستند ادامه می دهند.
کمپ جدیدی برای کمک به نجات یافتگان
محل این کمپ هنوز بصورت رسمی از طرف ارتش آمریکا یا حکومت خود مختار اعلام نگردیده است.لازم به ذکر است که علاوه بر صدها جدا شده از سازمان که بعد از تعطیل شدن کمپ تیپف در کنار بازداشتگاه اشرف در نقاط مختلف سرگردان شدند، تعدادی قریب به سیصد نفر نیز در خود بازداشتگاه اشرف به سر می برند که با وجود تمامی فشارهای موجود عملا از دستورات رهبران فرقه سرباز زده و در محلی بنام”خروجی” جدای از دیگران زندگی می کنند.
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت سیزدهم
فهیمه با لحن کاملا جدی با من حرف زد و گفت: ببین مرضیه، حواست باشه. مادرت آمده ملاقات تو. ولی از سوی وزارت اطلاعات به اینجا آمده است و سپس به رژیم ایران بد و بیراه گفت. او از من خواست در نزد مادرم از رژیم بدگویی کنم و به دروغ اظهار کنم در اشرف راحت هستم و با میل خودم آنجا مانده ام و مادرم را به خاطر اینکه با هدایت انجمن نجات به قرارگاه اشرف آمده است مورد سرزنش و شماتت قرار دهم.
خاطرات دوران اسارت در کمپ امریکایی ها – قسمت هشتم
امروز هوا خیلی سرده شده و همه جا را مه گرفته است. صبح هم گفته شد که سه نفر فرار کرده اند، دو نفر از بلوک یک و یک نفر هم از بلوک 6 که کریم فنج و عادل رئیس جمهور اسم آنها است. عادل جزو کسانی است که معتقد است آذربایجان باید کشور شودو بچه ها او را رئیس جمهور آذربایجان صدا میکنند (الان که این خاطرات را مرور میکنم خبر دار شدم که عادل به تمام ترکها و حتی آتاتورک هم فحش میدهد و دلیلش هم این است که چند ماه پیش قاچاقی رفته بود ترکیه و توسط پلیس دستگیر شده و به زندان افتاده و پس از کتک اساسی به عراق دیپورت شده).
ملاقات نماینده”انجمن صلح” با مسئول امور ایرانیان مقیم نروژ
آقای قزی ضمن استقبال از پیشنهاد همکاری خانم”غزالہ نسیم” در مواردی از زمینه های اجتماعی و فرهنگی توضیحاتی در مورد فعالیتهای حقوق بشرانه انجمن صلح در نروژ و همچنین معضل 120 عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق در عراق به عنوان یک مشکل حقوقی در یاری رسانی به این افراد اشاره کرده مدارکی در این ارتباط به ایشان ارائه دادند.
مصاحبه ای با آقای جمیل عبدالله زاده
فضایی که سازمان میداد این بود که مردم فقط منتظرند که ارتش بیاید و برای ما جانشان را میدهند. وقتی من امدم مردم و اهالی محل میپرسیدند که کجا بودی وقتی میگفتم اصلا سازمان را نمی شناختند. آنها یی که حتی سازمان را نمی شناسند چطور منتظر آمدن انها باید باشند در هر جامعه ایی نا رضایتی هست اما این منجر به شورش و انقلاب نخواهد شد الان مثل سالهای اوائل انقلاب نیست به هر حال مشکلاتی کم و بیش هست هیچکس نمی تواند منکر این شود اما نه اینکه هر کس سلاح بردارد و بجنگد من در طی این 7 یا 8 ماه این را نگرفتم.