جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
لعن و نفرین از آن رجوی، عشق و امید نثار ما 11 آبان 1388

لعن و نفرین از آن رجوی، عشق و امید نثار ما

اکنون بعد از گذشت سالیان انجمن نجات علیرغم تبلیغات رسوای رجوی ها به نقطه امید وکانون اعتماد خانواده ها تبدیل شده است و بی دلیل نیست که این چنین رجوی وهمپالگی هایش از اعضای انجمن کینه بدل دارند چرا که بقول یکی از خانواده ها اعضای انجمن نجات آینه تمام نمای رجوی هستند که تمامی زوایای تاریکی او را در دیدگان خانواده ها آشکار می سازند.

به کوری چشم رجویها برای خانواده ام خانه ای بنا کردم 30 مهر 1388

به کوری چشم رجویها برای خانواده ام خانه ای بنا کردم

از جمله کسانی که سال ها اسیر این فرقه تروریستی بوده است آقای مسعود دریاباری است که رجوی بعد از سال ها سوء استفاده ابزاری از او در شاخه نظامی، ایشان را با دست و جیب خالی تحویل زندان ابوغریب داد تا از طریق صدام تحویل ایران شود. وی با تحمل مشکلات و سختی های بسیار زیاد سرانجام در سال 1372 وارد ایران شد. ایشان موفق شده است برای خود و خانواده اش ساختمانی بنا نهاده و صاحب خانه شود

درخواست خانواده های اعضاء مجاهدین در پی اظهارات سفیر انگلستان 27 مهر 1388

درخواست خانواده های اعضاء مجاهدین در پی اظهارات سفیر انگلستان

اقای سفیر انگلیس چگونه می شود شما در قبال خانواده ایی که می خواهد بعد از 25 سال فرزندش را ببیند هیچ گونه کمکی نمی کنید و یا از سازمانی حمایت می کنید که حتی در کشتار مردم عراق نیز بطور مستقیم دست داشتند و ما شاهدین زنده این موضوع را داریم که می توانیم به دادگاههای صالحه ارائه نمائیم.جناب سفیر امیدواریم که در آینده بتوانید زمینه لازم برای ملاقات خانواده ها با فرزندانشان را فراهم نمائید و آنها را نیز به این خواسته های به حق و انسانی خود برسانید تا بلکه باعث نجات جان انسانها شوید.

خانم رقیه جعفری در حسرت دیدار فرزندش در گذشت 26 مهر 1388

خانم رقیه جعفری در حسرت دیدار فرزندش در گذشت

با نهایت تاسف و تاثر مطلع شدیم که خانم رقیه جعفری کرفستانی مادر حمید علی اکبری از اعضای دربند تشکیلات مخوف فرقه رجوی در پادگان اشرف، چشم انتظار و با عشق و آرزوی دیدار و به آغوش کشیدن دلبندش دار فانی را وداع کرد و به ابدیت پیوست. مصیبت وارده برای دست اندرکاران انجمن نجات گیلان و خانواده های مرتبط با آن بسیار سخت و جانکاه بود چرا که عزیزی محترم وگرامی ازاعضای بسیارفعال انجمن را ازدست دادیم

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت پنجم 26 مهر 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت پنجم

سازمان وقتی در ایران فعالیت آغاز کرد برادر من هیچگونه شناختی از سازمان نداشت و اطلاعی از هدف و راه سازمان نیز نداشت برادر من و امثال ایشان در واقع فریب افراد سازمان را در کشورهای خارجی خوردند چون تحت فشار بودند فشار مالی و عاطفی. برادرم برای کار و زندگی بهتر به خارج از ایران رفته بود اما چون او تحصیلات و تخصص مناسبی نداشت و نه امکانی برای پناهندگی در نتیجه دچار سرخوردگی شد و در این شرایط به تور رابطین فریبکار سازمان در ترکیه افتاد.

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت چهارم 07 مهر 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت چهارم

خانم فاطمه امیری: من انتظار دارم که اینها یعنی رهبران مجاهدین کمی به خود آیند و به انسانها احترام بگذارند. خود را تافته جدا بافته ندانند. بالاخره من و اعضای خانواده ام مثل مادرم یا خواهر و برادرانم و یا پدرم حق داریم با علیرضا تماس تلفنی داشته باشیم. ما باید امکان تماس را بعد از ده سال با برادرم داشته باشیم. آیا این حرف من غیر منطقی است؟ چرا رهبران سازمان به نامه های متعدد ما که در آن به تماس تلفنی با برادرم تاکید داشتیم اهمیتی ندادند. واقعا این موضوع برای من جای سوال دارد

دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با خانواده آلبوغبیش و حنظل زاده 02 مهر 1388

دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با خانواده آلبوغبیش و حنظل زاده

روز چهار شنبه و پنجشنبه 25 و 26 شهریور ماه اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان متشکل از آقایان حمید دهدار حسنی،علی اکرامی، سید ویبرقنواتی با خانواده های آلبو غبیش وحنظل زاده در دفتر ماهشهر دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار خانواده ها ضمن تشکر از اعضای انجمن نجات اظهار امیدواری کردند که با توجه به دوری مسافت، بازگشایی این دفتر بتواند گامی در جهت ایجاد رابطه هرچه فعال تر آنها با انجمن باشد.

نامه به مسئول کمیته بین المللی صلیب سرخ – دفتر تهران 02 مهر 1388

نامه به مسئول کمیته بین المللی صلیب سرخ – دفتر تهران

آقای مهدی پالیده از اینکه رهبران مجاهدین بر خلاف همه ی ادعاهای حقوق بشری به خواسته وی مبنی بر امکان ملاقات یا تماس با برادرش اهمیتی قائل نشده اند شدیدا معترض بودند. آقای پالیده معتقدند رهبران مجاهدین و مسئولین قرارگاه اشرف به پرنسیب های اخلاقی دنیای مدرن ارزشی قائل نیستند چرا که امکان ارتباط گیری را از برادرش و نیز اعضای خانواده وی سلب کرده اند که هیچگونه توجیه اخلاقی و یا سیاسی ندارد.

ابراز نگرانی خانواده مهربان بالایی از وضعیتش 31 شهریور 1388

ابراز نگرانی خانواده مهربان بالایی از وضعیتش

خانواده مهربان بالایی – از مجروحان و دستگیرشدگان درگیریهای اخیر پادگان اشرف – بشدت نگران سلامت و آینده وی بوده و بمنظور بازگشت وی به وطن و کانون گرم و پر مهر خانواده از دولت ایران وعراق و از تمامی مجامع حقوق بشری استمداد طلبیدند

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت سوم 26 شهریور 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت سوم

آنها اجازه تماس تلفنی به برادرم ندادند و متاسفانه پس از درج نامه های ما در سایت انجمن نجات و یا ارسال آن به مقامات صلیب سرخ و نهادهای حقوق بشری، برادرم را در تلویزیون سازمان وادار به گفتن حرف هایی کردند که ابدا واقعیت نداشت. برادرم منکر حرف ها و خواسته ی اعضای خانواده اش شد و گفت این نامه ها را خواهر یا مادر من ننوشته است و خواهر و مادرم را تحت فشار قرار داده اند او سپس منکر همه چیز شد.

درخواست خانواده های گلستانی مبنی بر اعتصاب غذای دروغین رجویها 26 شهریور 1388

درخواست خانواده های گلستانی مبنی بر اعتصاب غذای دروغین رجویها

بین فرقه مجاهدین حتی از خانواده ها نیز خواستند استفاده کنند و با به میان آوردن نام آنها شکست مفتضحانه خود را درخواست خانواده ها قلمداد نمایند ولی خانواده های کشور عزیزمان ایران و علی الخصوص استان گلستان آگاه بوده و با ارسال درخواستهای خود مبنی بر اینکه اعتصاب غذا یک عمل غیر انسانی بوده که بر روی فرزندان خانواده ها از سوی سران جنایتکار مسعود و مریم رجوی خائن تحمیل شده آنرا به شدت محکوم کردند.

بیزاری مادران از رهبری عقیدتی مجاهدین 22 شهریور 1388

بیزاری مادران از رهبری عقیدتی مجاهدین

مادران و پدران چشم انتظار سالهاست نگران وضعیت و سرنوشت عزیزان خویش در قرارگاه اشرف هستند آنها بیش از دو دهه نظاره گر اسارت فرزندانشان در دنیای تاریک و سیاه مجاهدین می باشند. این مادران و پدران بیقرار برای رهایی عزیزانشان از دنیای زشت و خفقان آمیزی که رهبری عقیدتی مجاهدین برای آنان ساخته و پرداخته است سخت در تلاشند. نامه ی خانم پوراندخت حسین ابیضی که با سوز و اشک و خطاب به فرزند دلبندش آقای عبدالله مقدسی نوشته شده است دربرگیرنده ی واقعیاتی تلخ و دردناک است.

blank
blank
blank