شکایت یک بازگشتی از فرقه تروریستی رجوی
آقای جمشید سرایی و احمد سرایی که بهترین دوران جوانی خود را در غار تاریک و سرد قلعه اشرف سپری نمودهاند و هم اکنون بعد از مدتها اسارت و گرفتاری در بند رجوی، به خاک وطن بازگشته و ازدواج نموده و صاحب فرزند شدهاند؛ ازتمامی جوامع حقوق بشری و نیز دولت عراق خواهان رسیدگی به اوضاع برادرشان مهدی که در چنگال رجوی خائن گرفتار میباشد هستند.
ما خانواده ها تمامیت مجاهدین را به چالش طلبیدیم
گفته میشود که حفاظت و کنترل اسارتگاه اشرف به عهده نیروهای عراقی سپرده شده است ولیکن هنوز ما دستان کثیف ومعامله گر نیروهای اشغالگر امریکایی درحمایت از تشکیلات رجوی را به عینه دیدیم و معتقد هستیم که سران سازمان به دلگرمی صرفا حمایت استکبار جهانی و نیروهای امریکایی موجود درپادگان اشرف قادرشدند که برغم تحصن شش ماهه خانواده ها مقابل اسارتگاه اشرف تا محقق شدن مطالبات برحق خود یعنی ملاقات با عزیزان دربند، اجازه ملاقات ندهند
بازگشت خانواده های چشم انتظار گیلانی ازمسافرت به عراق
خانواده ها با لغ بر دو هفته دم درب خروجی اشرف به انتظارنشستند. هرچه درتوان داشتند درحنجره خود متمرکز ومتکاثف کردند واسم عزیز در بند خود را فریاد کردند ولی گویی که فریاد رسی نبود!!. صحنه های مشابه روزانه تکرار شد شاید که دل سنگ و یخ زده سران سازمان به رحم بیاید تا فقط دقایقی ملاقات صورت بگیرد ولی هیهات ، هیهات که سازمان با فرافکنی بی انتها خانواده ها را به اصل نظام منتسب میکرد تا ازاین کانال بتواند اعضای غافل و نگون بخت خود را متقاعد بکند که دم درب، خانواده های شما نیستند بلکه اکیپ وزارت اطلاعات هستند
بیانیه خانواده های آذربایجان غربی نسبت به برخورد دوگانه غرب در برابر مجاهدین
ما اعضای خانواده ها که فرزندان و بستگانمان خود قربانی تروریسم و تحت شرایط بازدارنده و آزار دهنده ی قرار دارند و از امکان تماس با دنیای خارج از اسارتگاه اشرف محـروم هستند، از مقامـات سیاسی دولت های اروپایی و امریکایی مصرانه می خواهیم تا با تحت فشار قرار دادن سران فرقه مجاهدین، امکان و شرایط مطلوب دیدار و تماس خانواده ها را با عزیزانشان در اشرف فراهم سازند.
همایش انجمن نجات گیلان با حضورخانواده های چشم انتظارآستانه اشرفیه – قسمت هشتم
شاید شما بپرسید چه محدودیتهایی اعمال میکردند ببینید تلویزیون نداشتیم اگرهم بود مداربسته بود ومواضع سازمان را صرفا منعکس میکرد. رادیوی فردی نداشتیم و وسلیه ارتباطی مثل تلفن و یا موبایل نداشتیم که خارج ازکانال تعریف شده سازمان کسب خبربکنیم. چه تصویری شما میتوانید داشته باشید ازحداقل امکانات رفاهی وصنفی برخوردار نبودیم. دونفرکه محلی بودیم حق نداشتیم با هم خلوت بکنیم وحتی دلمان بخواهد با هم به زبان مادری مان صحبت بکنیم! نیم ساعت اجازه نداشتیم
در خواست کمک خانواده زاداسماعیلی از صلیب سرخ جهانی
اینجانب هوشنگ زاد اسماعیلی اهل گیلان از شهرستان تالش اسالم پلا ک 28 هستم. فرزندم داوود زاد اسماعیلی فرشمی بمدت 10 سال است که جذب سازمان تروریستی مجاهدین درعراق شده است. فرزندم برای اشتغال به آلمان رفته بود که توسط عوامل سازمان به بهانه دادن شغل مناسب با امکانات بسیار به عراق کشانده میشود که ازآن اطلاع دقیق نداریم.با شروع درگیریها که با تحریک سازمان به وقوع پیوسته است نگران وضعیت و سلامت فرزندم هستم
همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار آستانه اشرفیه – قسمت هفتم
ازآموزش های صرف نظامی که بگذریم اندک آموزش های آشپزی و یا باغبانی و رانندگی و حتی کامپیوترکه داشتیم تماما در چاچوب بسته اشرف مصرف داشت ودرجامعه هیچ اعتباری ندارد فی المثل خودم راننده خودروهای سبک وسنگین بودم ودرداخل قرارگاه رانندگی میکردم ولیکن وقتی به ایران بازگشتم دیدم بایستی دوباره مطابق با قوانین راهنمایی و رانندگی بین المللی آموزش ببینم تا بتوانم درخیابانهای شهر به رانندگی بپردازم
دیدار صمیمانه انجمن نجات گیلان با خانواده جمشید کارگر
خانم نرم دست لطفی که بسیارنگران وپریشان حال بود دراین دیدار صمیمانه به مسئولین انجمن نجات گیلان گفت:” فرزندم برای ادامه تحصیل که به قبل ازانقلاب برمیگردد به کشورآلمان میرود و درآنجا به تور رجوی می افتد و سپس به کشورناامن عراق منتقل میشود. شما باید به من راهنمایی کنید که چگونه میتوانم به دیدارفرزندم بروم و بتوانم ازآن جهنم وی را نجات دهم”
خانواده ها: رجوی سقط نمی شود تا این بچه ها از دستش رها شوند – قسمت دوم
آقای محمد علی نیکزاد: در سال 83 وقتی بعد از چندین سال بی خبری و عدم تماس از طریق انجمن به ملاقات برادرمان رفتیم چندین نفر مراقب ما بودند و نمی گذاشتند که بین ما ارتباط عاطفی بر قرار شود و به بهانه های مختلف وسط حرف می آمدند تا وقت ملاقات ما تمام شود.کاملا معلوم بود که برادرم از ترس مراقبین نمی تواند حرف دلش را بزند و هرگز هم تا آخر ملاقات نگذاشتند با او خلوت کرده و با او درد و دل کنم
همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظارآستانه اشرفیه – قسمت پنجم
بخش دیگراز ناراضیان کسانی بودند که دردرون مناسبات اعلام جدایی کردند وخواستارآن شدند که سازمان آنها را تحویل عراقی ها بدهد این طیف ازعناصر ناراضی هرچند با اذیت وآزار و سنگ اندازیهای سازمان مواجه خواهند بود ولیکن اگرسراعلام موضع خودشان مقاومت کنند سازمان ناگزیربه خروج آنها تن خواهد داد ودیر یا زود مجبورخواهد شد آنها را تحویل نیروهای عراقی بدهد
خانواده ها: رجوی سقط نمی شود تا این بچه ها از دستش رها شوند
به دنبال موضع گیری صریح رجوی نسبت به خانواده های مستقر در جلوی درب اشرف، تعدادی از خانواده های انجمن نجات با حضور در دفتر استان طی نشستی چند ساعته با چند تن از اعضای بازگشته به بحث و گفتگو پیرامون حضور خانواده ها در جلوی درب اشرف برای ملاقات با عزیزان خود و هم چنین موضع گیری رهبری فرقه پرداختند.
استمداد خانواده های عضو انجمن نجات استان مرکزی از خانم وجدان میخائیل
ازمان مجاهدین الان چندین سال است که فرزندان ما را در پادگان اشرف به اسارت گرفته و مانع می شود که ما با فرزندانمان ملاقاتی داشته باشیم. فرزندان ما در پادگان اشرف از یک زندگی عادی و آزاد محروم هستند و مستمر تحت شستشوی مغزی سران سازمان مجاهدین قرار دارند و برای آینده خودشان نمی توانند تصمیم بگیرند. طی سالهای متمادی که از فرزندانمان به دور بودیم رجوی ما را حتی از یک تماس تلفنی ساده برای حال و احوال پرسی محروم کرده است.