چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
سفر برخی از خانواده های خوزستانی به عراق برای حضور دراطراف لیبرتی 17 شهریور 1394

سفر برخی از خانواده های خوزستانی به عراق برای حضور دراطراف لیبرتی

مورخه 14/6/94 خانواده های خوزستانی اسیران دربند فرقه منحوس رجوی بعد ازقریب به سه سال تلاش و پیگیری برای حضور در اطراف کمپ لیبرتی به منظور دیداراحتمالی و درنهایت آزادی کامل فرزندان اسیر خود ازدست دیوصفتان فرقه رجوی باردیگربه کشورعراق سفرکردند.

محکومیت خیمه شب بازی رجوی در ویلپنت ازسوی خانواده های خوزستانی 31 خرداد 1394

محکومیت خیمه شب بازی رجوی در ویلپنت ازسوی خانواده های خوزستانی

برخی ازخانواده های اسیران دربند فرقه رجوی بطور مستقیم با حضور در دفتر انجمن نجات خوزستان وبرخی نیز ازطریق تماس تلفنی اجرای نمایش مضحک و تهوآور ویلپنت ازسوی سرکردگان فرقه رجوی را نمونه دیگری از توطئه های این باند خائن برای طولانی تر کردن دوران اسارت بیش از بیش فرزندانشان درعراق به منظور حفظ بقاء فرقه ننگین خود دانسته وآن را محکوم کردند.

تنها و تنها خواسته خانواده ها یک ملاقات است 24 خرداد 1394

تنها و تنها خواسته خانواده ها یک ملاقات است

تنها و تنها خواسته خانواده ها یک ملاقات است،همین. راستی چرا رجوی از یک دیدار ساده بعد از سه دهه نگران است و به خود می پیچد؟ راستی چرا خانم رجوی دستور نمیدهد که جگر گوشگان این افراد برای ساعتی هم که شده دم درب کمپ با مادران و خانواده خود خلوت کنند؟

تنها خواسته خانواده های متحصن در جلو کمپ لیبرتی یک ملاقات است 21 خرداد 1394

تنها خواسته خانواده های متحصن در جلو کمپ لیبرتی یک ملاقات است

اولین شب تحصن خانواده ها در جلوی ورودی کمپ ترانزیت لیبرتی. تنها و تنها خواسته خانواده ها یک ملاقات است.،همین. راستی چرا رجوی از یک دیدار ساده بعد از سه دهه نگران است و به خود می پیچد؟ راستی چرا خانم رجوی دستور نمیدهد که جگر گوشگان این افراد برای ساعتی هم که شده دم درب کمپ با مادران و خانواده خود خلوت کنند؟

دیداراعضای انجمن نجات خوزستان با مادر دردمند محمدرضا راکی 11 خرداد 1394

دیداراعضای انجمن نجات خوزستان با مادر دردمند محمدرضا راکی

مادرمحمدرضا که کوله باری ازغم وناراحتی دوری ازفرزندش را بردوش داشت بعد ازاینکه رستم به وی معرفی شد با نگاهی به وی گریه کرد وگفت:خداراشکر که شما هم نجات پیدا کردید خوش به حال مادرتان،یعنی می شود که من هم ببینم فرزندم آزاد شده ودرکنارم نشسته؟! چون دراین سالیان آنقدربخاطر بی خبری ازمحمدرضا گریه کردم که هردوچشمم درحال نابینا شدن است

نامه فواد بصری به مریم نقدی اسیر در کمپ لیبرتی 17 اردیبهشت 1394

نامه فواد بصری به مریم نقدی اسیر در کمپ لیبرتی

تازگی پسرت مسعود موفق شده است که از آلبانی پناهندگی آمریکا را بگیرد و به آمریکا سفر کند. و اما شما تا کی می خواهید عمر خودتان را در لیبرتی فدای قدرت طلبی رجوی و دارودسته اش بکنید دنیا در زندان لیبرتی خلاصه نمی شود بیرون از مناسبات جهل و فریب رجوی زندگی شیرین است رجوی دیکتاتور زندگی غار نشینی برای شما در زندان لیبرتی درست کرده رجوی در فریبکاری و شیادی استاد است دست شیطان را از پشت بسته است واقعیت این است که رجوی به شما اجازه نمی دهد با واقعیت های بیرون از خودتان آشنا شوید چون به آن پشت پا می زنید.

نامه ای به دخترم شکوه قاسمی اسیر در کمپ لیبرتی 17 اردیبهشت 1394

نامه ای به دخترم شکوه قاسمی اسیر در کمپ لیبرتی

در دام کسانی افتاده ای که حتی به تو اجازه نمی دهند برای خودت تصمیم بگیری آنقدر شما را شستشوی مغزی داده اند عواطف در شما خشک شده است شما را تبدیل کرده اند به چوب خشک. خدا لعنت کند کسانی که شما را به اسارت گرفته اند و ما پدر و مادران را داغ دار کردند شما از زندانی هم بد تر هستید زندانی حق و حقوقی برای خودش دارد حق تماس دارد حق مرخصی دارد و… شما در دام کسانی افتاده اید که شما را از انسانیت بدور کرده اند و برای منافع خودشان فقط از شما سوء استفاده می کنند امیدوارم روزی این را فهم کنی که بهترین دوران زندگی خودت را برای هیچ و پوچ به باد دادی یک مقدار به خودت بیا و چشمانت را باز کن ببین در چه دامی خودت را اسیر کردی

نامه یک خواهر چشم انتظار به برادراش یوسف خوب زمانی در کمپ لیبرتی 10 فروردین 1394

نامه یک خواهر چشم انتظار به برادراش یوسف خوب زمانی در کمپ لیبرتی

برادرجان نمی دانم این نامه هم مثل بقیه نامه ها بدستت می رسد یا نه ولی حداقل کاری که از دستمان برمیآد همین نامه نگاری است که امیدوارم سازمان ملل وکسانی که دم از حقوق بشر میزنند صدای ما را به گوش شما برسانند. برادرعزیزم تمام خانواده وفامیل نگرانت هستند واگر فکر می کنی سالهای زیادی گذشته وما فراموشت میکنیم سخت در اشتباهی، شما همان برادرعزیز دل تمام خانواده ای. تعجب می کنیم رجوی با شما چکار کرده؟ کسی که تا مادرش کنارش نبود لب به غذا نمیبرد وقتی به خاطرات گذشته برمی گردم قلبم به درد میاید.

نامه جمعی از خانواده های استان خراسان رضوی به سازمان صلیب سرخ جهانی 09 فروردین 1394

نامه جمعی از خانواده های استان خراسان رضوی به سازمان صلیب سرخ جهانی

چه بسا پدر و مادرانی که طی این سالهای متمادی در فراق فرزندانشان از دنیا رفتند در حالی که در آرزوی دیدار آنها بودند. حال ما خانواده های چشم انتظار از شما مقامات مسئول و تمام کسانی که مدافع حقوق بشر هستند عاجزانه درخواست داریم که این مشکل را برطرف سازید و زمینه ساز لااقل ملاقات و یا صحبت تلفنی و امید به خدا برگشت عزیزانمان به آوش گرم خانواده باشید.

دل نوشته محمدجواد یکتا به برادر اسیرش در آلبانی 27 اسفند 1393

دل نوشته محمدجواد یکتا به برادر اسیرش در آلبانی

آقای یکتا درادامه افزودند” خیلی نگران برادرنازنینم هستم که نکند که درکشورآلبانی نیزکمافی السابق دراسارت رجوی باقی بماند ونتواند به زندگی آرام ولذت بخش خود به دورازتشکیلات مافیایی رجوی برسد وشخصا ازاین جور و جفای رجوی نسبت به برادرم وخانواده ام ازتمام وجدانهای بیداربشری استمداد می طلبم وخود نیز ولو ضروری باشد با اعزام به آلبانی درخصوص رهایی برادرم ازهیچ کوششی فروگزار نخواهم کرد.”

دیدار رستم البوغبیش با خانواده نصار شیخ منصور رامهرمزی از اسیران دربند فرقه رجوی 21 دی 1393

دیدار رستم البوغبیش با خانواده نصار شیخ منصور رامهرمزی از اسیران دربند فرقه رجوی

صحبت های مادروخواهران نصار و رنج وعذابی که آنها ازبابت دوری ازفرزند وبرادرشان کشیدند قلب هرانسانی را بدرد می آورد.وقتی رستم آلبوغبیش به خانواده نصارگفت من ازنزدیک نصاررا می شناختم وحتی مدتها با هم دریک مقر بودیم،مادروخواهران نصاراشک شوق ریختن وگفتند خدارا شکر که حداقل فهمیدیم زنده است ومرتب از رستم آلبوغبیش درباره وضعبیت او سئوال می کردند.

حضور خانواده ترابی در دفتر انجمن نجات 20 دی 1393

حضور خانواده ترابی در دفتر انجمن نجات

مریم که خواهر کوچکترم می باشد گریه می کرد و می گفت من نمی خواهم اینجا بمانم ولی من را مجبور کرده اند که من گفتم با خودم لباس اورده ام و می توانی با من بیایی که گفت الان اوضاع فرق کرده و اولا که آنها از روی اسم سوار ماشین می کنند و دوما اگر گیر بیافتیم من را می کشند و آنها هیچ رحمی به شما هم نمی کنند ولی مطمئن باش که اگر کوچکترین فرصتی گیر بیاورم خواهم آمد که از این حرف آنها 10 سال گذشته و من همچنان منتظر آنها هستم. آقای ترابی در مورد درد و رنجی که پدر و مادرش به خاطر از دست دادن خواهران و برادرش کشیده بود می گوید و ادامه می دهد که آنها به خاطر چشم انتظاری که سران سازمان مجاهدین و بخصوص مسعود رجوی خائن برای آنها بوجود آورد دق کرده

blank
blank
blank