متن مصاحبه با خانواده طاهره سلطانی گرد فرامرزی
من محمد سلطانی پدر طاهره سلطانی هستم. بسیار چشم انتظار دخترم هستم که به ایران بیاید و خوشا به حال کسی که کمک کند که فرزند من به ایران نزد من بیاید. من الان 75 سال از سنم می گذرد و خدا می داند که دلم تمام شده و حوصله ام به پایان رسیده است
نامه تعدادی از نجات یافتگان از اشرف به سفیر آمریکا
طبعا دولت مطبوع شما کاملا به آنچه که در درون کمپ منفور اشرف در عراق اتفاق می افتد آگاهی داشته و میداند که موارد اعتراضات گسترده، خشونت و حتی خود کشی در درون کمپ بوضوح بیانگر نارضایتی شدید در میان کسانی است که در چنگال هژمونی گروه تروریستی مجاهدین خلق گرفتار آمده اند. ولی متاسفانه سربازان شما بعد از پنج سال هنوز بشدت به حمایت از فرماندهان و دستگاه تروریستی ای که باعث و بانی این درد و رنج هستند ادامه می دهند.
درفراق تو میسوزد ومیسازد ولی زیاد ابرازنمیکند
مامان تا زمانیکه اززنده بودنت خبرنداشت اسم برادرزاده اش را حسین گذاشت ولی بعد ازاینکه شنید زنده ای، درفراق تو میسوزد ومیسازد ولی زیاد ابرازنمیکند…
بیرحمی رهبران مجاهدین تا کی
نمی دانی که ما پدر مادرت چقدر نگران شما هستیم، چقدر عذاب می کشیم، چقدر صبر بکنیم، چقدر گریه کنیم، باور کن شب و روز نداریم. خواهش می کنیم که بیایی و ما را از این دوری نجات دهی تا کی جدائی و غربت. ما پدر و مادرت روزی نیست که به فکر شما نباشیم.
گرد همایی خانواده های عضو انجمن نجات در بوشهر
خانواده ها طی نامه ای مشترک از اقای نوری المالکی نخست وزیر محترم عراق خواهان این شدند که درب بازداشتگاه اشرف برروی فرزندان آنها باز شود و دولت عراق اقدامات جدی که لازم الجرا باشد را در این خصوص به عمل آورد و از اقدامات اخیر دولت عراق پشتیبانی به عمل آوردند اما آنرا ناکافی خواندند و بر این مهم تاکید ورزیدند که بایستی شرایطی در انجا فراهم شود که افراد بدون حضور نفرات سازمان قادر به تصمیم گیری برای اینده خود باشند.
نامه انجمن نجات به رئیس دولت عراق
ما اعتقاد داریم که هرچه اعمال حاکمیت دولت عراق بر قرارگاه اشرف زودتر انجام شود این افراد زودتر به رهایی دست یافته و زودتر از اسارت و تلف کردن عمر خود خلاص خواهند شد و امکان دیدار با عزیزان خود را که بعضا حدود 20 سال است ندیده اند خواهند یافت. در همین رابطه ما همراه با خانواده های اعضای این سازمان درخواست های زیر را مطرح مینمائیم و پیشاپیش از مساعدت شما سپاسگزاریم.
بیانیه ی خانواده های عضو انجمن نجات گیلان
متاسفانه متوجه شدیم که دردستگاه مغزشوئی فرقه رجوی، به آنها القاء شده که نامه جعلی بوده که برایمان بسیارمسخره امیزبوده ونوعی اهانت به خود تلقی میکنیم. لذا دراین استشهاد مصرانه تاکید میکنیم که نامه با تمام جزئیات و درکمال اختیار و آگاهی ازطرف خودمان نوشته شده و اعلام میکنیم که ما خواهان آزادی عزیرانمان ازفرقه مخرب وخدانشناس مجاهدین خلق هستیم
تا آخرین لحظه منتظر شما ها هستیم
کیا و مهربان عزیزم حالتان چطور است امیدوارم که همیشه سلامت و تندرست باشید غرض از مزاحمت برای اینجانبان احوالپرسی و سلامتی شما ها است و این دومین بار است که برایتان نامه ی می دهیم خبر سلامتی شما را وقتی برای بار اول از طریق انجمن نجات گیلان شنیدم بی نهایت خوشحال و سر فراز شدیم
دوری تو بسیار آزارمان می دهد
علی جان به خودت فکر کن که چه سال های خوب جوانی در کجا و با چه افکاری گذشت. چه قدر من و مادرت چشم انتظار تو باشیم. لااقل به من و مادرت فکر کن که برای یک بار هم که شده در اواخر عمرمان تو را در اغوش بگیریم. پسرم به تو قول می دهم هر کاری که از دست ما بر می آید کوتاهی نمی کنیم و برای آزادی و برگداندن تو به وطن عزیز از هیچ کاری دریغ نمی کنیم…
استقبال”انجمن نجات” از تلاش دولت عراق برای در اختیارگرفتن مقر مجاهدین
آرش صامتی دبیر انجمن نجات در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به تصمیم دولت عراق برای در اختیار گرفتن قرارگاه اشرف گفت: این تصمیم مورد حمایت انجمن نجات قرار دارد چون با این کار می توان امیدوار بود که خانواده های افراد حاضر در این قرارگاه می توانند با آنان ملاقات کنند و اعضای این گروه می توانند خارج از فشارهای روانی سرکردگان مجاهدین، به صورت مستقل تصمیم بگیرند.
خانواده ها در انجمن نجات دفتر استان گیلان گرد هم آمدند
خانواده های مرتبط با انجمن نجات به اتفاق، از اتخاذ تصمیم دولت عراق و پارلمان آن کشور مبنی برکنترل گرفتن و اخراج آنان ازخاک عراق بغایت تشکر و قدردانی کردند ومصر بودند که انجمن نجات گیلان به نمایندگی ازآنان ازدولت اقای نوری المالکی بخواهد که هرچه زودتربه تصمیمات خود جامه عمل بپوشاند، شاید که انتظارشان برای دیداروبه آغوش کشیدن عزیزان دربندشان میسرگردد.
اندیشه ی منفی، ناکامی منطق مجاهدین
محتوای دومین نامه ی خانم کلثوم رجایی مادر آقای یعقوب یوسف زاده خطاب به فرزند محبوبش که مدت بیست سال است از شنیدن حتی صدای ایشان، به علت اعمال محدودیت های تشکیلاتی از سوی رهبران مجاهدین محروم مانده است. حاکی از واقعیات تلخ و گزنده ای ست که در مناسبات فاشیستی مجاهدین بوضوح به چشم می خورد.