سه شنبه, ۹ دی , ۱۴۰۴
ادعاهایی که مرا در باتلاق مجاهدین انداخت – قسمت سوم 09 دی 1403

ادعاهایی که مرا در باتلاق مجاهدین انداخت – قسمت سوم

در قسمت قبلی گفتم که امیر از من کوچکتر بود و خوب نمی توانست در مورد سیاستهای سازمان توضیح دهد. اولین روزی که برای دادن بولتن خبری نزد جداشده های سازمان رفتیم متوجه بی میلی آنها از گرفتن بولتن خبری شدم. فقط تعداد کمی نسبت به ما روی خوش نشان دادند. یک مورد آن همان […]

برنامه گلریزان و همیاری کذائی در خدمت پوشش منابع مالی مجاهدین 24 آذر 1403

برنامه گلریزان و همیاری کذائی در خدمت پوشش منابع مالی مجاهدین

مخاطب این یادداشت کوتاه، آن قشر از مردم بیدار ایران که میداند منبع منافع مالی عظیم سازمان استحاله یافته مجاهدین خلق کجاهاست، نیست. چرا که آنها بسادگی با توجه به عدم حضور این تشکیلات جهنمی در داخل کشور و نبود کمترین پایگاه اجتماعی برای این جریان عمیقا ضد ملی و تروریست آگاهی کافی دارند و […]

ادعاهایی که مرا در باتلاق مجاهدین انداخت – قسمت دوم 21 آذر 1403

ادعاهایی که مرا در باتلاق مجاهدین انداخت – قسمت دوم

در قسمت قبل گفتم که بعد از گرفتن برگه UN پیش مسئول پایگاه رفتم و با کنایه به او گفتم دیگر مشکلی نیست که من بیرون بروم؟! او نگاهی به من کرد و گفت برنامه ریزی می کنم و به شما ابلاغ می کنم. روز بعد او مرا صدا کرد و گفت شما با یکی […]

چرا یک نماینده تان هم جرأت آمدن به دادگاه تهران ندارد؟ 17 آذر 1403

چرا یک نماینده تان هم جرأت آمدن به دادگاه تهران ندارد؟

هر از گاهی در نوشته‌ها و یا برنامه‌های صوتی و تصویری فرقه رجوی با عبارت “شیطان‌سازی” مواجه می‌شویم که در خور توجه است. طبق ادعای این فرقه، مخالفان این فرقه تروریستی اغلب تلاش می‌کنند با تمرکز بر موضوعاتی چون جنگ ایران و عراق، مسائل اخلاقی، نسبت دادن تروریسم، فرقه‌گرایی، وابستگی مالی و… این سازمان را […]

روایت عمر هزاران جوان ایرانی که مسعود رجوی به تباهی کشاند 11 آذر 1403

روایت عمر هزاران جوان ایرانی که مسعود رجوی به تباهی کشاند

سازمان مجاهدین خلق، با رهبری مسعود رجوی، به عنوان یکی از فرقه‌های مخرب و استبدادی شناخته می‌شود که در طول چهار دهه گذشته، زندگی هزاران جوان را تباه کرده است. این فرقه با وعده‌های دروغین درباره آزادی و عدالت اجتماعی، تعدادی از جوانان را به دام خود انداخته و آن‌ها را از خانواده، دوستان و […]

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان- قست پایانی 28 آبان 1403

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان- قست پایانی

در قسمت قبل گفتم که خواهرم تعریف کرد که به اتفاق یکی از برادرانم برای دیدن من به ترکیه آمدند. و ادامه ماجرا: در هتل علیرغم اینکه خیلی خسته بودیم از ذوق دیدار با تو خوابمان نمی برد. فقط از فرط گرسنگی صبحانه ای خوردیم و منتظر ماندیم تا نفر سازمان با ما تماس بگیرد […]

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت دهم 26 آبان 1403

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت دهم

در قسمت قبل از اولین دیدار با خانواده گفتم. بعد از صحبت های من درباره اتفاقاتی که برایم در فرقه افتاده بود، خواهرم آهی کشید و گفت: بعد از رفتن بدون اطلاع تو از ایران نمی دانی که ما چقدر نگران شدیم و غم وغصه ها خوردیم. فردای آن روز که متوجه شدیم رفتی همه […]

رو به جوانان وطنم| از سرگذشت من درس عبرت بگیرید 29 مهر 1403

رو به جوانان وطنم| از سرگذشت من درس عبرت بگیرید

من به عنوان یک قربانی و تجربه گر حضور در این فرقه ، سخنی با جوانان کشورم به ویژه قشر دانشجو، دانش آموز و هر کسی که در فضای مجازی فعالیت می کند دارم. دیروز به صورت اتفاقی مطلبی را تحت عنوان ” پیام به نیروهای خواهان ارتباط” در یکی از سایت های مجاهدین خلق […]

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت چهارم 15 مهر 1403

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت چهارم

در قسمت قبل از روحیه ای که از ارتباط با خانواده ام گرفتم، گفتم. وقتی از اتاق تلفن خارج شدم و به مقرمان رفتم، سریع کاغذی برداشته و در آن خطاب به مسئولم نوشتم از این لحظه به بعد یک روز هم حاضر نیستم در تشکیلات شما بمانم و می خواهم بدنبال زندگی خودم بروم […]

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت سوم 11 مهر 1403

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت سوم

در قسمت قبل از ارتباط تلفنی با منزل برادرم گفتم. در حین تماس طوبی مسئول اکیپ پرسنلی وارد شد و چند لحظه به صحبت من با پسر برادرم گوش داد و گفت تا من ایستادم بهش بگو که آماده باشد تا هر وقت گفتی بیآید ترکیه. حدود یک ساعت تماس ها قطع شد و من […]

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت دوم 10 مهر 1403

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت دوم

در قسمت قبل از برقراری ارتباط با خانواده ام گفتم. توانستم به منزل برادرم زنگ بزنم که اتفاقا یکی از بچه های برادرم جواب داد. با شماره منزل برادرم ( متاسفانه یک سال است که به رحمت خدا رفته ) که تماس گرفتم یکی از پسرهایش گوشی را برداشت. وقتی صدایش را شنیدم که گفت […]

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت اول 09 مهر 1403

نقشه مجاهدین برای ربودن خواهر و برادرم در ترکیه و نحوه نجات شان – قسمت اول

دیشب به منزل خواهرم سری زدم تا او را ببینم و کمی کنار هم بنشینیم و دیدارها را تازه کنیم. چند دقیقه بعد دو برادرم همراه با همسرانشان هم آمدند. درحال گپ و گفتگو بودیم که موضوعی در رابطه با من پیش آمد و خواهرم به من گفت هنوز خدا را شکر می کنم که […]

blank
blank
blank