
مقدمه
در جهانی که اطلاعات با سرعت نور منتقل میشوند، رسانه همچون تیغ دو لبه ای عمل می کند که علاوه بر اینکه ابزاری برای آگاهیبخشی است، بلکه به سلاحی برای تحریف حقیقت نیز بدل شده است. فرقه رجوی کارکرد دوم را برای رسانه برگزیده است و یکی از نمونههای بارز استفاده ابزاری از رسانه برای وارونهسازی واقعیتهاست. این مقاله با تکیه بر تجربیات رهایافتگان این فرقه و خانوادههای چشمانتظار استان البرز، به واکاوی دروغهایی میپردازد که توانستند افکار عمومی غرب را فریب دهند.
۱. جنگ روایتها؛ فرقهای با چهره انسانی در غرب، اما سرکوبگر در درون
رسانههای وابسته به فرقه رجوی سالهاست با تولید محتواهایی گزینشی، خود را به عنوان “اپوزیسیون دموکرات” معرفی کردهاند؛ در حالی که روایتهای رهایافتگان از سرکوب شدید، سانسور فکری، انزوای روانی و تجرد اجباری، چهرهای کاملاً متفاوت از درون این فرقه نشان میدهد.
۲. استفاده ابزاری از حقوق بشر؛ پنهانکاری پشت شعارهای انسانی
در حالی که فرقه رجوی در بیانیههای رسمی خود از آزادی و حقوق بشر دم میزند، خانوادههای چشمانتظار البرز روایت میکنند که چگونه سالها اجازه دیدار، تماس یا حتی یک نامه از عزیزانشان را نداشتند؛ حقوق اولیهای که حتی در زندانها هم نادیده گرفته نمیشود.
۳. ساختن چهرهای اپوزیسیونی با پول و پروپاگاندا
گزارشهای متعددی نشان میدهد که این فرقه برای ایجاد وجههای مقبول در غرب، مبالغ هنگفتی صرف لابیگری و تبلیغات میکند. اما محتوای این تبلیغات، اغلب برگرفته از اطلاعات جعلی، تصاویر قدیمی یا نقلقولهای تحریفشده است.
۴. صدای رهایی؛ شهادتهایی که در رسانهها جایی ندارند
رهایافتگان فرقه رجوی از استان البرز در مصاحبههایی که توسط نهادهای مستقل ضبط شده، از سالها زندگی در انزوا، تهدید به مرگ در صورت فرار و شستشوی مغزی سیستماتیک پرده برداشتهاند. این روایتها، پاسخی واقعی به تصویر دروغین و بزکشدهای است که این فرقه از خود ارائه میدهد.
نتیجهگیری:
اگرچه فرقه رجوی توانسته است با بهرهگیری از امکانات رسانهای، تصویری مطلوب از خود در غرب بسازد، اما واقعیت از زبان خانوادههای چشمانتظار و رهایافتگان آن، چیز دیگری است. اکنون زمان آن رسیده که رسانههای بینالمللی نیز گوش شنوا برای روایتهای قربانیان واقعی این فرقه باشند، نه بازتابدهنده تبلیغات آن.
علی محمدی – رهایافته از فرقه رجوی و عضو انجمن نجات استان البرز