۱۱ سپتامبر، شادی تروریست ها در قرارگاه اشرف – قسمت ششم
کم کم نیت آقا مسعود رو می شد با قیافه ای ژست وار و دست به کمر رو به نیروها که بله عملکرد اسلام ارتجاعی را دیدید وای به روزی که اسلام انقلابی وارد میدان شود خانم رجوی نیز لحظه را غنیمت شمرده و از اهمیت رهبری عقیدتی می گفت و جالب اینکه مریم از ما می خواست برای مسعود یک چنین نیروهایی باشیم
خاطرات مسعود بهشتی – قسمت اول
پس از چند ماه تصمیم گرفتیم که مراسم عقد را برگزار کنیم. از آن جا که رسم و رسوم ازدواج با توجه به فرهنگ مردم از تنوع و تفاوت برخوردار است، در شهر ما هم هر آن چه را که در بین مردم از رسومات ازدواج و عقد کنان بود به جا آوریم، پس از تهیه لوازم مورد نیاز جشن عقدکنان برپا شد و به خوبی و خوشی پایان یافت
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۱۷
سعید باقری دربندی: ببخشید قادر جان اگر اجازه بدهید من توضیحی در باره ی موضوعی که خانم مرضیه به آن اشاره کردند، بدهم قبل از سرنگونی صدام خیلی از بچه های قرارگاه ما تصمیم داشتند در مورد تناقضات فراوانی که در زمینه مواضع سازمان به ذهنشان رسیده بود را با فرماندهان در میان بگذارند و از آنها توضیح بخواهند و در صورت حل نشدن تناقضاتشان سازمان را ترک کنند.
۱۱ سپتامبر، شادی تروریست ها در قرارگاه اشرف – قسمت پنجم
اگر در این لحظات به چهره مسعود و مریم نگاه میکردید، میدیدید که خوشحالی عجیبی در چهره آنها پیداست. درحالیکه مردم دنیا بخاطر هزاران آدم بیگناهی که در آنجا کشته می شدند ناراحت بودند، ولی این دو نفر و طرفدارانشان غرق در شادی و پایکوبی بودند
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت ششم
عید سال 77 که به آن (آ 77) می گفتند مرا به گروه طبل (موزیک) نیز منتقل دادند. روز عید در روی سن که جشن می خواست برگزار شود من در حالی که لباس آبی طبل پوشیده بودم و در کنار کسانی که قرار بود طبل بنوازند ایستاده بودم، ناگاه همسرم آرام را دیدم که لباس معمول بازیگری نمایش پوشیده و به من خیره شده است.
اسیر بیدادگر – قسمت سیزدهم
من یک دفعه سیستم بدنم بهم ریخت و یاد روزهای قبل افتادم. خیلی سخت بود در مقابل کسی بایستی که عامل این همه بد بختی باشد و بتوانی خودت را کنترل کنی. دست و پاهایم داشت میلرزید. بدنم سرد شده بود و صدایم به زور در می آمد. اما دوست داشتم حرفهایم را بهش بزنم.
تبارشناسی انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان مجاهدین
آنچه مجاهدین به مثابه احساس بدهکاری و در نهایت ندامت به گذشته روی آن تاکید دارند، به همان کیفیت و محتوای در مناسبات درونی حزب کمونیست شوروی بازخوانی می کند. رابطه آن خویشتن گناهکار با کفاره ای که فرد باید در ازای حس خودآگاهی دیگرانگیخته از سوی رهبران پس بدهد،
اسیر بیدادگر – قسمت دوازدهم
جواب من مشخص بود هر چند که صد در صد میدانستم درخواست من درخواستی است که آنان هرگز آنرا قبول نخواهند کرد اما بار دیگر درخواست خروج از تشکیلات فرقه را نوشتم و تحویل مسئولین دادم. من از مسئولین خواسته بودم که این بار با درخواست خروج من از فرقه موافقت کنند به این دلیل که من تصمیم دارم به زندگی عادی خویش بازگردم.
خودکشی مجتبی میرمیران یکی دیگر از دستاورد انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین
شاهسوندی خودکشی میرمیران را ناشی از اعتراض وی به مناسبات و مشخصا اعلام انقلاب ایدئولوژیک دانست و تاکید کرد میرمیران با انتخاب اینگونه مرگ خود جلو اتهاماتی از قبیل ترس و روزمرگی و… توسط مجاهدین را بسته است و با این شیوه خودکشی اعتراض خود را نسبت به مناسباتی که حداقل حقوق انسانی در آن نقض شده را مورد تاکید قرار داده است.
مجاهدین خلق و مریدان راستین
سرخوشیِ مرید راستین ما نه از ذخیره قدرت و خرد، که از نوعی حس رهایی سرچشمه می گیرد. وی از زیر فشار بیهوده یک هستیِ خودمختار رها شده است. خوشبختی و بردباری او ناشی از این است که دیگر خودش نیست. حمله به خود نمی تواند وی را بیازارد. توان تحمل وی، آن گاه که مورد بخشش یک دشمن سازش ناپذیر قرار می گیرد یا با اوضاع طاقت فرسا روبرو می شود،
۱۱ سپتامبر، شادی تروریست ها در قرارگاه اشرف
بسیاری از اعضای سازمان مجاهدین خلق که در آن اجتماع حضور داشتند در خصوص وقایع آن روز و آن اجتماع زمانی که از گروه جدا شدند شهادت داده اند. زمانی که نیروهای آمریکایی قرارگاه اشرف (قرارگاه اصلی مجاهدین خلق در عراق) را اشغال نمودند، آنها با بسیاری از اعضای جدا شده مصاحبه کرده و همگی آنها داستانی که در فوق آمده است را تشریح کرده اند
دیکتاتوری غیر قابل جایگزین، حاکم بر مجاهدین
درون مجاهدین، رهبری به عنوان اصلی تلقی شده که با اختلاف شدید جایگاه و منزلت نسبت به طبقات پایین تر به نوعی حکایت ارباب و رعیتی را تداعی می کند، یعنی در رأس هرم سازمان جایگاه رهبری به عنوان یک کل سیستماتیک مد نظر قرار می گیرد که موتور پیش برنده و مغز متفکر گروه نیز می باشد.